همت بلند عجوزه بني اسرائيل و حضرت موسي (ع)

سامانه تلاوت آیات وحی

همت بلند عجوزه بني اسرائيل و حضرت موسي (ع)


 

چكيده اي از قصه حضرت يوسف(ع)

 

  حضرت یوسف (علیه السلام) از پیامبران الهی است. نام آن حضرت در قرآن کریم 26 بار ، در زبور داوود 4 بار  و در انجیل یوحنا 1 بار آمده است. حضرت یوسف (علیه السلام) نزد مسلمانان به سبب زیبایی و حسن صورت توأم با پرهیزگاری مشهور است. در حدیث آمده است که «یوسف از زیباترین مردم زمان خود بود».

 تورات نیز می گوید: «یوسف، نیک اندام و خوش منظر بود». چنان که در شرح زندگی حضرت یعقوب (علیه السلام) آمده است، آن حضرت 12 پسر داشت که کوچک ترین آن ها یوسف (علیه السلام) بود و چون نزد پدر عزیزتر بود، برادران بر او رشک بردند و به بهانه ای او را از پدر جدا کردند و در صحرا به چاهی افکندند. کاروانی از اسماعیلیان که از آن حدود می گذشت،  یوسف (علیه السلام) را یافت و با خود به مصر برد و در بازار برده فروشان، به بهای اندکی به درباریان عزیز مصر فروخت .
یوسف (علیه السلام) سال ها در کاخ عزیز مصر به سر برد و جوانی رشید و زیبا شد، آن چنان که زلیخا ــ همسر عزیز مصر ــ شیفته ی جمال و زیبایی یوسف گردید و او را به خود فراخواند، اما آن پیغمبر خدا، تقوا پیشه ساخت و از امتحان الهی سربلند بیرون آمد. یوسف (علیه السلام) به دستور زلیخا به زندان افتاد و چند سال بدین منوال گذشت تا آن که به اذن خدا حقیقت معلوم شد و یوسف تبرئه گردید و به سبب صداقت و لیاقت، به منصب وزارت رسید.
در همان ایام در سرزمین کنعان، قحطی و خشکسالی بود، پس برادران یوسف برای خرید گندم راهی مصر شدند و به نزد عاملان یوسف (علیه السلام) آمدند و یوسف (علیه السلام) ایشان را دید و شناخت، اما آن ها او را نشناختند. برادران یوسف، کالای خود را خریدند و به مصر بازگشتند، اما چون بار خود را گشودند، نقدینه ی خود را در میان گندم ها یافتند و متحیر شدند. یعقوب پیغمبر (علیه السلام) که سال ها در فراق یوسف گریسته و نابینا شده بود، پس از چندی فرزندان خود را دوباره برای خرید غَلّه به مصر فرستاد و از آن ها خواست تا درباره ی برادرشان ــ یوسف (علیه السلام) نیز جست و جو کنند تا اگر زنده باشد، نشانی از او پیدا کنند.
پس آن ها دوباره به مصر آمدند و به خدمت یوسف رسیدند و تقاضای خرید گندم کردند. یوسف (علیه السلام) ایشان را پدیرفت و خود را به برادرانش شناساند و آن ها را مورد عفو و بخشش قرار داد. برادران یوسف به مصر بازگشتند و خبر سلامتی یوسف (علیه السلام) را به پدر رساندند و او را برای دیدار با فرزند به مصر بردند  و یوسف به استقبال آمد و بدین گونه دوران حزن و فراق ایشان پایان یافت. یوسف (علیه السلام) هفده سال به همراه پدرش در مصر زیست و چون یعقوب (علیه السلام) درگذشت، یوسف (علیه السلام) بسیار بر او نوحه سرایی کرد  و جسد مومیایی شده او را مطابق وصیتش به جوار اجدادش ــ ابراهیم و اسحاق (علیهما السلام) ــ در الخلیل انتقال داد و مدفون ساخت.
   خداوند دو پسر به نام میشا (در تورات: مِنَسَّه) و اِفریم به یوسف (علیه السلام) عنایت فرمود. عمر حضرت یوسف صدیق (علیه السلام) در روایت های اسلامی 120 سال  و در تورات 110 سال ذکر شده است. سرانجام حضرت یوسف (علیه السلام) در سرزمین مصر از دنیا رفت و به برادران و خاندان خود وصیت کرد و ایشان را سوگند داد که پس از مرگش، جسد او را از آن جا ببرند.  «پس او را روغن بَلسان مالیده، در مصر به تابوتی گذاشتند». تاریخ وفات حضرت یوسف (علیه السلام) بر اساس محاسبات سال شماری کتاب مقدس، مقارن سال 1805 ق.م تخمین زده شده است. بدن مطهر او قریب 300 سال در سرزمین مصر مدفون بود تا آن که در دوره ی نبوت حضرت موسی (علیه السلام)، خداوند به او وحی فرمود که جسد حضرت یوسف (علیه السلام) را برگرفته، با خود از مصر بیرون برد. تورات نیز می گوید: «و موسی استخوان های یوسف را با خود برداشت، زیرا [یوسف] به بنی اسرائیل سوگند محکمی داده [بود]»؛  اما موسی (علیه السلام) قبل از ورود به فلسطین از دنیا رفت و انجام این امر بر عهده وصی او ــ حضرت یوشع بن نون (علیه السلام) ــ نهاده شد و آن گاه که قوم بنی اسرائیل به رهبری حضرت یوشع بن نون (علیه السلام) از سمت شرق وارد فلسطین شدند، بدن حضرت یوسف (علیه السلام) را در نزدیکی نابلُس به صورت موقت دفن کردند. در کتاب یوشع نبی (علیه السلام) آمده است: «استخوان های یوسف را که بنی اسرائیل از مصر بیرون آورده بودند، در شِکم (نابلس) ــ در حَصّه ی زمینی که یعقوب از بنی حَمّور به صد پاره نقره خریده بود ــ دفن کردند و آن میراث یوسف گردید».
مسلمانان و یهودیان درباره ی مدفن حضرت یوسف (علیه السلام) با یکدیگر اختلاف دارند، چرا که یهودیان با استناد به متن تورات، مدفن حضرت یوسف را در قریه «بَلاطه» در 1 کیلومتری نابلس می دانند، اما مسلمانان با استناد بر متون اسلامی معتقدند که چون بنی اسرائیل در هنگام ورود به فلسطین در حال جنگ و درگیری بودند، لذا جسد حضرت یوسف (علیه السلام) به صورت موقت در نابلس مدفون ساختند و چندین سال بعد که بنی اسرائیل در فلسطین پراکنده شدند و قدرتمند گردیدند، بدن حضرت یوسف (علیه السلام) را از نابلس به الخلیل منتقل کردند و در جوار اجداد طاهرینش به خاک سپردند.

 

{صلوات+عج}


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : پنج شنبه 6 تير 1394
زمان : 8:57


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.