ذبيح اعظم

سامانه تلاوت آیات وحی

ذبيح اعظم


 

 

 ذبيح اعظم



 

 

 

رسول اعظم(ص) :  [ انا ابن الذبيحين ] ؛  من فرزند دو قرباني هستم .

 

پيغمبر اكرم حضرت محمد (ص) فرموده اند: انا ابن الذبيحين ؛ يعني من فرزند دو قرباني هستم ذبح اسماعيل بن ابراهيم و ذبح عبدالله بن عبدالمطلب.
حتماً همه شما در مورد ذبح اسماعيل (ع) شنيده ايد كه حضرت ابراهيم (ع) به فرمان خداوند مأمور شد تا فرزندش اسماعيل را ذبح كند و زماني كه ابراهيم و اسماعيل (ع) تسليم امر پروردگار شدند و پدر چاقو بر گردن فرزند گذاشت تا بندگي خود را به معبودش ثابت كند ندا آمد كه اي ابراهيم دست نگهدار كه تو و فرزندت از اين آزمايش سربلند بيرون آمديد.

وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ - سوره الصافات آیه107

 

و اما ذبح عبدالله بن عبدالمطلب :

عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبد مناف و پدربزرگ پیامبر اکرم)ص) بود. نام او شیبه،چون در سر او موهای سپید دیده می شد، او را شیبه )سپیدمو) می نامیدند ، کنیه اش ابوالحارث (حارث بزرگ ترین پسر او بود) و مادرش سلمی بنت عمر از قبیله خزرج بود. عبدالمطلب در بین مردم به «فیاض» (بخشنده) شهرت داشت. او بخشی از کودکی خود را در قبیله مادرش در مدینه سپری کرد و پس از آن توسط مطلب، عموی خود، بر اساس سفارش هاشم به مکه بازگردانده شد. هاشم در هنگام مرگش به مطلب گفته بود «پسرت، شیبه، را دریاب» و چون مطلب او را سرپرستی می کرد و مردم او را غلام مطلب می دانستند، عبدالمطلب نامیده شد. پس از مطلب، عبدالمطلب مهمانداری از حاجیان کعبه را به عهده گرفت و برای سهولت در آب رسانی به حاجیان، چاه زمزم را به کمک پسر بزرگش، حارث، بازسازی کرد. هنگام کندن چاه، دو مجسمه آهوی زرین و چند شمشیر به دست آمد که به حکم قرعه، دو شمشیر به عبدالمطلب رسید و دو آهو از آن کعبه شد. عبدالمطلب از دو شمشیرش دری برای کعبه ساخت و دو آهو را بر آن نصب کرد.
هنگام کندن چاه، به دلیل کارشکنی های قریش، نذر کرده بود چنانچه خداوند ده پسر به او عطا کند، به شکرانه آن، یکی از آنها را برای خدا در پیشگاه کعبه قربانی کند ،
عبدالمطلب داراي 10 پسر و 6 دختر از زنان متعدد شد . پسران عبارت بودند از: حارث، عباس، حمزه، عبداله، ابوطالب(يا عبد مناف)، زبير، حجل، مقوم، ضرار، ابولهب. و دخترانش: صفيه، ام حليم، عاتكه، اميمه، اروي، بره.
روزي عبدالمطلب 10 فرزند پسر خود را فرا خواند و فرمود: چون مناصب سقايت و رفادت كارهاي مشكل بلاد ماست من با خداي خود عهد كرده بودم اگر 10 فرزند پسر به من عنايت فرمايد كه كمك و پشتيباني كارهايم كنند و اداره مناصب مرا ادامه دهند يكي را در راه خدا قرباني كنم.
فرزندان با شنيدن اين نذر خود را آماده اجراي فرمان پدر در بامداد فردا كردند. در آن شب خانه هاي زنان عبدالمطلب شيونكده شد.
بامداد فردا عبدالمطلب بر آن شد اسامي ده تن فرزند خود را در ده قرعه بنويسد و استخراج كند. هر نام كه از نخستين قرعه برآيد او را قرباني كند.
در شهر منتشر شد كه عبداله جوان را قرباني مي كنند. صدها دختر در روياي شبانه، جمال بي مثال و آرام جان او را در خواب مي ديدند. نور نبوت از سيماي درخشان او تجلي بخش و گرمي بخش جانها و دلها بود. عبدالمطلب عبداله را بسيار دوست مي داشت. عبدالمطلب در دل نالان گرديد ولي در برابر نذري كه كرده بود ثابت قدم ماند. دست او را گرفت و به محل موعود برد كارد برگرفت تا او را قرباني كند. آه از نهاد جمع برآمد بسان آنكه زلزله افتد شهر مكه لرزيد. صداي گريه زنان به آسمان بلند شد در اين هنگام باد سخت سرسام انگيزي از صحرا برخاست. وحوش بيابان را فرار داد و به وحشت افكند. خاندان يقظه كه مادر عبداله از آن طايفه بود سوگند ياد كردند مانع كشته شدن عبداله شوند چون مادرش وي را دوست مي داشت. نزد عبدالمطلب آمدند و گفتند عبداله فرزند فاطمه خواهر ماست. راضي به قطع ريشه حيات اين جوان ناكام عزيز نيستيم.
عبدالمطلب ناچار براي رفع تكليف با آنها نزد غيب گو و كاهنه زني به نام سجاح رفتند تا با وي مشاوره كنند و راي او را بجويند و اجرا كنند. سجاح گفت اي مردم مكه بين عبداله و 10 شتر قرعه كشي كنيد اگر به نام عبداله آمد باز به 10 شتر ديگر قرعه اندازيد و آنقدر ادامه دهيد تا به نام شتر آيد و عبداله نجات يابد.
مراسم قرعه كشي بين عبداله و شتران آغاز گرديد. در نخستين قرعه نام عبداله در آمد. تا ده بار قرعه به نام عبداله درآمد هنگامي كه تعداد شتران به صد رسيد به نام شتر گرديد. عبداله نجات يافت. قريش شادي كرده گفتند اين رضايت خداست. ولي عبدالمطلب دلگير بود مي ترسيد رضايت خداوند حاصل نشده باشد. با صلاح ديد قوم دو بار ديگر قرعه كشي كردند و هر دو بار به همان ترتيب به نام شتر شد.
از اين رو به فرمان عبدالمطلب كه مسرور گرديده بود صد شتر فديه عبداله نموده قرباني كردند. اين پيشامد براي عرب نيز قانوني شد كه ديه (خونبها) مرد صد شتر باشد.
عبدالمطلب كه مانند هاشم پدر بزرگوارش بخشنده و كريم الطبع بود گوشت شترها را به نيازمندان داد، قسمتي را هم دستور داد به بيابان برده براي پرندگان و چرندگان و ددان بگذارند. فديه كردن گوشت قرباني بين نيازمندان از آن زمان مرسوم گرديد تا امروز باقي مانده است.


بر گرفته از كتاب « محمد رسول الله » تاليف ذبيح الله قديمي انتشارات اداره روزنامه يوميه آريان

 

* ذبيح اعظم:


     ذبح گوسفند بهشتي و يا تمام قربان هاي مِني به جاي اسماعيل اگرچه صحيح و عظيم است لكن اين تمام حقيقت نيست و خداوند متعال در عالم انساني و از نوع بشر نيز قرباني اي را به جاي اسماعيل(ع) قرار داد و او را به عنوان برترين ذبيح راه حق و حقيقت برگزيد كه بايد دين اسلام به عنوان برترين دين آسماني از خون او كه خون خدا و ثارالله است آبياري مي شد تا بتواند تا قيامت چراغ هدايت امت باشد. اين انسان برتر از انبيا و فرشتگان، سيد و سالار شهيدان و مظلوم كربلاحسين بن علي(ع) است كه ذبيح اعظم خدا است.


    در اين زمينه ،  در عيون اخبار الرضا(عليه السلام) ، خصال شيخ صدوق و ديگر كتب معتبر روايي از امام رضا(ع) چنين نقل شده است: هنگامي كه حق تعالي به ازاي ذبح اسماعيل قوچي را فرستاد تا به جاي او ذبح شود، حضرت ابراهيم(ع) آرزو كرد؛ كاش مي شد فرزندش را به دست خود ذبح كند و مأمور به ذبح گوسفند نمي شد تا به سبب درد و مصيبتي كه از اين راه به دل و جان او وارد مي شود، مصيبت پدري باشد كه عزيزترين فرزندش را به دست خود در راه خدا ذبح كرده تا از اين طريق بالاترين درجات اهل ثواب در مصيبت ها را به دست آورد. در اين اثنا خطاب وحي از پروردگار جليل به ابراهيم خليل رسيد كه محبوب ترين مخلوقات من نزد تو كيست ؟
    ابراهيم(ع) عرضه داشت: هيچ مخلوقي پيش من محبوب تر از حبيب تو محمد(ص) نيست.

پس وحي آمد كه آيا او را بيشتر دوست داري يا خودت را ؟ ابراهيم(ع) گفت: او پيش من از خودم محبوب تر است. خداوند متعال فرمود: فرزند او را بيشتر دوست داري يا فرزند خود را ؟ ابراهيم(ع) عرض كرد: فرزند او را بيشتر دوست دارم.

   پس حق تعالي فرمود: آيا ذبح فرزند او(امام حسين عليه السلام) به دست دشمنان از روي ستم، بيشتر دل تو را مي سوزاند يا ذبح فرزند خودت به دست خودت در اطاعت من ! عرض كرد: پروردگارا ! ذبح او به دست دشمنان بيشتر دلم را مي سوزاند. در اين هنگام خداوند خطاب كرد؛ اي ابراهيم ! پس به يقين جمعي كه خود را از امت محمد(ص) مي شمارند، فرزند او حسين(ع) را از روي ظلم و ستم و با عداوت و دشمني، ذبح خواهند كرد همان گونه كه گوسفند را ذبح مي كنند و به اين سبب مستوجب خشم و عذاب من مي گردند .
    ابراهيم(ع) از شنيدن اين خبر جانكاه ، ناله و فرياد بر آورد و قلب و جان او به درد آمد و بسيار گريه نمود و دست از گريه بر نمي داشت تا اين كه وحي از جانب پروردگار جليل رسيد: « اي ابراهيم! گريه تو بر فرزندت اسماعيل اگر او را به دست خود ذبح مي كردي، فدا كردم به گريه اي كه تو بر حسين(ع) و شهادتش كردي و بدين سبب بالاترين درجات اهل ثواب در مصيبت ها را به تو دادم . »

 در پايان امام رضا(ع) فرمود: اين است مفهوم قول خداوند عز وجل؛ « وَ فَدَيناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ » .

    اين حديث معتبر از امام رضا(ع) علاوه بر اين كه بر مصاديق ديگر ذبح عظيم صحه نهاده، آيه شريفه «وَ فَدَيناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ» را از انحصار در يك مصداق ظاهري اگر چه عظيم، بيرون آورده و يك معناي دقيق عرفاني و ملكوتي ارائه كرده و سالار شهيدان را به عنوان ذبح عظيم معرفي نموده است. با آن كه همه امامان و پيامبران بسياري در راه خدا شهيد شده اند و پيامبري همچون حضرت يحيي(ع) را سر بريده اند و در برخي روايات نيز وجوه تشابهي بين شهادت حضرت يحيي(ع) و امام حسين(ع) بيان شده است، لكن قطعاً ذبيحي بزرگ تر و عظيم تر از سيدالشهدا(ع) در راه خدا ذبح نشده است، لذا تعبير « ذبيح اعظم » كم ترين چيزي است كه مي توان در حق سيدالشهدا(ع) گفت. نكته جالب توجه اين كه حضرت اسماعيل(ع) با اين كه ذبيح الله ناميده شده است و به راستي حضرت ابراهيم عزم بر ذبح او داشت و ذره اي در اطاعت امر خداوند متعال سستي نكرد ولي خدا نخواست كه او حقيقتاً ذبح گردد و مشيتش بر آن قرار گرفت ذبيح حقيقي او فرزند پيغمبر خاتم و جگر گوشه فاطمه و سيد و سالار شهيدان باشد.
    آري ! حسين بن علي(ع)، انساني برتر از عرش و فرش است كه خدا او را در قرآن كريم نفس مطمئنه ناميده «يا أَيتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه» و او را به جوار خود فرا خوانده « ارْجِعِي إِلي رَبِّكِ راضِيه مَرْضِيه فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي» و او نيز با كمال اخلاص در لبيك گفتن به فراخوان پروردگار شتاب كرده و با دادن سر مباركش در راه رضاي پروردگار در مناي حسيني، ذبيح اعظم خدا شده است.

 

(برگرفته از منابع زیر: ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر صافی. حویزی، نور الثقلین. بحرانی،البرهان فی علوم القرآن.

علامه مجلسی، بحارالانوار ، ج ،۱۲ ص۱۲۴ و ج ،۴۴ ص۲۲۵ ، ج ،۴۵ ص ۲۱ و ج،۴۴ ص،۳۰۲ و ج،۴۵ ص۲۱۱. )

 

    خداوند سبحان از ميان خلقش پيامبران و اوليايي برگزيد و از ميان آن خوبان تاريخ و بندگان صالحش قربانيان و ذبيح هايي براي خود انتخاب كرد؛ به شهادت سخنان اهل عصمت(ع) حضرت يحيي (ع) فرزند زكريا(ع) و حضرت اسماعيل (ع) فرزند ابراهيم(ع) و عبدالله بن عبدالمطلب (ع) پدر خاتم پيامبران(ص) و اباعبدالله حسين بن علي(ع) از جمله اين ذبيحان هستند؛ لكن از ميان اين قربانيان خدا، بريده شدن سر، تنها براي حضرت يحيي و حسين بن علي(ع) مقدر شد و آسمان نيز تنها بر اين دو ذبيح چهل روز گريست؛ اما بريده شدن سر حجت خدا و سيد و سالار شهيدان و سرور جوانان اهل بهشت، حسين بن علي(ع) با لبهايي خشكيده و عطشان، از چنان عظمتي برخوردار است كه حتي قبل از وقوع، پيامبران و اوصياي پيشين را در ماتم خود نشانده است و پس از وقوع شهادتش نيز تا قيامت اشك را بر ديدگان همه ائمه(ع) و مؤمنان و آزادگان جهان و دوستداران آن حضرت جاري ساخته است، تا آن جا كه :

ولي عصر حضرت مهدي موعود(عج) نيز در مصيبت جدش مدام اشك مي ريزد و مي فرمايد: يا جداه ! در مصيبت تو صبح و شام ندبه مي كنم و به جاي اشك خون مي گريم؛ « فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِينَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما» .



 { صلوات +عج }



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : دو شنبه 17 آذر 1393
زمان : 22:40


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.