اصحاب قرآنی یاوران حضرت مهدی(عج)

سامانه تلاوت آیات وحی

ضرورت مهجوریت زدایی از قرآن


 

 

وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا .

                                                               الفرقان/30

 

 

 


     اين آيه، از گلايه‏ ى پيامبر اسلام (صَليَّ اللهُ عليهِ و آله) سخن مي‏گويد و آن حضرت چون  (رحمه للعالمين)  است نفرين نمي‏كند .


امام رضا (عليه السلام) فرمود: دليل آن كه در نماز، قرآن ميخوانيم آن است كه قرآن از مهجوريّت خارج شود.


در روايات آمده است : هر روز پنجاه آيه از قرآن را بخوانيد و هدفتان رسيدن به آخر سوره نباشد، آرام بخوانيد و دل خود را با تلاوت قرآن تكان دهيد و هرگاه فتنه ها همچون شب تاريك به شما هجوم آوردند، به قرآن پناه بريد.


به نظرم رسيد اقرار بعضى‏ بزرگان را درباره‏ ى مهجوريّت قرآن نقل كنم :


الف : ملاصدرا در مقدمه تفسير سوره واقعه ميگويد: بسيار به مطالعه كتب حكما پرداختم
تا آنجا كه گمان كردم كسى‏ هستم، ولى‏ همين كه كمى‏ بصيرتم باز شد، خودم را از علوم
واقعى‏ خالى‏ ديدم. در آخر عمر به فكر رفتم كه به سراغ تدبّر در قرآن و روايات محمّد و
آل محمّد: بروم. يقين كردم كه كارم بى‏ اساس بوده است، زيرا در طول عمرم به جاى‏ نور
در سايه ايستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله كشيد، تا رحمت الهى‏ دستم را
گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا كرد و شروع به تفسير و تدبّر در قرآن كردم، درِ خانه‏ى وحى‏
را كوبيدم، درها باز شد و پرده ها كنار رفت و ديدم فرشتگان به من ميگويند :  « سلام عليكم
طبتم فادخلوها خالدين. »


ب : فيض كاشانى‏ مي‏گويد: كتاب ها و رساله ها نوشتم، تحقيقاتى‏ كردم، ولى‏ در هيچ يك
از علوم دوائى‏ براى‏ دردم و آبى‏ براى‏ عطشم نيافتم، بر خود ترسيدم و به سوى‏ خدا فرار و
انابه كردم تا خداوند مرا از طريق تعمّق در قرآن و حديث هدايت كرد.


ج : امام خمينى‏ : در گفتارى‏ از اينكه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نكرده، تأسّف
مي‏خورد و به حوزه ها و دانشگاه ها سفارش ميكند كه قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه‏ ى
رشته ها، مقصد اعلى‏ قرار دهند تا مبادا در آخر عمر بر ايّام جوانى‏ تأسّف بخورند.


«هجر »، جدايى‏ با عمل، بدن، زبان و قلب را شامل مي‏شود. رابطه‏ ى ميان انسان و كتاب آسماني، بايد دائمى‏ و در تمام زمينه ها باشد، زيرا كلمه‏ ى «هجر» در جايى‏ به كار مي‏رود كه ميان انسان و آن چيز رابطه باشد.
بنابراين بايد تلاشى‏ همه جانبه داشته باشيم تا قرآن را از مهجوريّت در آوريم و آن را در همه‏ ى ابعاد زندگي، محور علمى‏ و عملى‏ خود قرار دهيم تا رضايت پيامبر عزيز اسلام را جلب كنيم.
نخواندن قرآن، ترجيح غير قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نكردن در آن، تعليم ندادنش به ديگران و عمل نكردن به آن، از مصاديق مهجور كردن قرآن است. حتّى‏ كسى‏ كه قرآن را فرا گيرد ولى‏ آن را كنار گذارد و به آن نگاه نكند و تعهّدى‏ نداشته باشد، او نيز قرآن را مهجوركرده است .


  1-  در قيامت يكى‏ از شاكيان، پيامبر اكرم (صَليَّ اللهُ عليهِ و آله) است.(و قال الرسول)
  2- انتقاد از كسانى‏ است كه آگاهانه قرآن را كنار می‏گذارند. (اتّخذوا...) و نفرمود : « كان عندهم مهجورا »
  3- جمع آورى‏ و تدوين قرآن، در زمان شخص پيامبر اكرم (صَليَّ اللهُ عليهِ و آله) انجام شده و لذا
       مورد اشاره و خطاب قرار گرفته است. (هذَا القرآن)
  4- مهجوريّت قرآن و گلايه‏ ى پيامبر و مسئوليّت ما قطعى‏ است.( «قال» فعل ماضى‏ نشانه‏ى حتمى‏ بودن است)
  5-تلاوت ظاهرى‏ كافى‏ نيست، بلكه مهجوريّت زدايى‏ لازم است. (مهجورا)

    (  بر گرفته از تفسير نور  )

{صلوات+عج}


نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : دو شنبه 24 تير 1394
زمان : 9:18
احترام به قرآن، تنها راه نجات


 

 

احترام به قرآن، تنها راه نجات

 

 

 

ضرورت مهجوريت زدائي از قرآن :


  « قرآن محترم است و بايد جلدش را نيز بوسيد و بالاي سر گذاشت. مرحوم علامه طباطبايي (ره) شب‏هاي پنج‏شنبه و جمعه جلسات هفتگي با بعضي از شاگردان خود داشتند. در خانه بيشتر طلبه‏ ها كتاب و قرآن و كتابخانه وجود دارد. هنگامي كه مي‏خواستند در اتاق بنشينند، مواظب بودند تا پشت به قرآن ننشينند. حتي اگر كتاب روايت اهل بيت (ع) مثل بحارالانوار، روي زمين بود، آن‏ را برداشته و بوسيده و كنار مي‏گذاشتند. اين نشانه تقوي است.


    خدا درباره قرباني مي‏فرمايد:«لَنْ ينالَ اللّهَ لُحُومُها وَ لادِماوها»(1)؛ خدا كه مي فرمايد قرباني كنيد، براي اين نيست كه خون يا گوشت قرباني به خدا مي‏رسد. خدا به گوشت و خون قرباني كاري ندارد «وَ لكِنْ ينالُهُ التَّقْوي مِنْكُمْ»؛ آن تقوايي كه در دل شما وجود دارد با خدا ارتباط برقرار مي كند. تقوا نشانه آن است كه براي خدا و دين خدا احترام قائل شده ايد. احترامي كه به قرآن مي گذاريد نيز شما را در نزد خدا عزيز مي‏كند وگرنه بوسيدن و اين سو و آن سو نهادن قرآن كه تاثيري براي خدا ندارد.
    قرآن مي‏گويد:«وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ اَنْصِتُوا»(2)؛ با اين حال عده اي در هنگام قرائت قرآن مي گويند و مي خندند و اصلاً توجه و احترامي به قرآن نمي كنند. عالم هستي اسراري دارد. اين كاغذ كه مي بينيد بر روي آن قرآن چاپ شده است. آنچه به صورت نوشته بر روي آن است نمايانگر آن چيزي است كه بر پيغمبر خدا نازل شده است. به همين دليل خدا در اين نوشته نوري قرار مي‏دهد كه اگر اين نور، مرده‏اي را زنده كند، نبايد تعجب كرد. ايمان ما ضعيف است.
    
    قدرت پنهان فوق العاده در آيات :


    آيات قرآن تا آنجا قدرت دارد كه خدا مي فرمايد:«وَ لَوْ اَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ اَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْاَرْضُ اَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتي»(3)؛ چه بسا كساني هستند كه با استفاده از چند آيه قرآن به صورتي خاص، مي توانند طي‏الارض داشته يا بيماري لاعلاجي را شفا داده و يا مشكلاتي لاينحل را حل كنند. قرآن داراي چنين عظمتي است. خوشبختانه پس از انقلاب اسلامي اهميت يادگيري و فراگيري قرآن وترويج آن براي همه آشكار شده است. اما آنچه مايه تاسف است عمل نكردن به تعاليم قرآن است. با اينكه مي‏دانيم قرآن و محتواي آن چيست اما براي عمل و به كارگيري آن تلاش نمي كنيم. بعضي از دستورات قرآن هست كه شايد انسان در طول عمر يك مرتبه يا دو مرتبه هم، موفق به اجراي آن نشود. مثل آيه سوره مزمل كه خدا مي فرمايد:«إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ اَنَّكَ تَقُومُ اَدْني مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ»(4)؛ قرآن درباره عده اي از اهل كتاب مي‏فرمايد:«إِذا تُتْلي عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا»(5)؛ تاكنون چند نفر از مسلمانان را ديده ايد كه همچون اين دسته از اهل كتاب با شنيدن آيات قرآن بر روي زمين بيفتند و سر به سجده بگذارند: «وَ يَخِرُّونَ لِلْاَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ خُشُوعاً»(6)؛ آيا در طول عمر خود به چنين دستوري عمل كرده ايم؟ اين نشانه ضعيفي ايمان است. اين ايمان‏ها با ايمان كربلايي كاظم، خيلي فاصله دارد. ايمان به خدا هيچ ارتباطي به اين ندارد كه ما چه ميزان اصطلاحات و الفاظ، يا چند زبان خارجي مي دانيم، يا اينکه درجه دكتري يا پرفسوري يا حجت الاسلام يا آيت‏اللهي داشته باشيم. يك يهودي ممكن است، ايمان قوي داشته باشد و اسلام بياورد و از اولياءالله شود تا جايي كه قرآن از او تعريف كند. عالم مستجاب‏الدعوه‏اي نيز ممكن است، تا جايي تنزل پيدا كند كه قرآن بگويد مثل سگ مي‏ماند. اين ويژگي انسان است مي‏تواند تا اعلي عليين اوج بگيرد و مي‏تواند تا اسفل السافلين تنزل كند. اين به اراده انسان بستگي دارد.
    
    سقوط در انتهاي گمراهي :


    بايد قدر لحظه هاي عمر را بدانيم، قدر نفس‏هايي كه مي كشيم.حساب کنيم از صبح تا شام درباره چه چيزهايي صحبت كرديم و اين صحبت ها چه فايده‏اي داشته؟ درباره چه چيزهايي فكر كرديم و چه نتيجه‏اي گرفتيم؟ آيا درباره قرآن و خدا فكر كرديم؟
    بدون محاسبه نفس، انسان آنقدر سقوط مي کند که نبوت پيامبر و نورانيت قرآن و حتي وجود خدا را انكار مي كند و با تصور غلط خود مي گويد: «پيغمبر(ص) همچون مرتاض ها براي چله‏ نشيني به كوه حرا مي رفت و پس از يافتن خلسه اي عرفاني و روحي، در حالت خلسه و توهم، مي پنداشت كه كسي به او گفته است «اقرء»؛ بخوان! براي همين مي گويد قرآن مجموعه اي از ذهنيت‏هايي است كه پيامبر در آن دوران داشته است!
    انسان وقتي تنزل مي‏كند، به زير صفر رسيده و از چهارپايان هم پست‏تر و بي‏شعورتر و نفهم‏تر مي‏شود. چهارپا بر افراد گمراه و هتّاك به قرآن شرف دارد. قرآن هم مي‏فرمايد:«اُولئِكَ كَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ»(7)؛ و در جايي ديگر مي‏فرمايد:«فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ»؛ اگر كسي، مدتي درس خواند يا از اسلام سخن گفت و يا عبادتي انجام داد و حتي به درجه اولياء رسيد، اين دليل نمي‏شود تا آخر عمر از اولياء الله باقي بماند.
    
    احترام به قرآن، تنها راه نجات انسان :


  اگر ما بخواهيم از قرآن استفاده كنيم از همين احترام ها بايد آغاز كنيم، بايد جلد قرآن را ببوسيم و روي چشم بنهيم. وقتي صداي قرآن مي آيد سكوت كنيم و بشنويم و احترام كنيم. اينها زمينه اي مي‏شود تا انسان ايمان پيدا بكند و آن را تقويت نمايد. رشد ايمان به عمل است نه با حرف و نه با جدل. البته بايد پاسخ شبهات را براي اتمام حجت بيان كرد ولي بايد دانست چنين افرادي با اين پاسخ ها از گمراهي بيرون نمي آيند:خَتَمَ اللّهُ عَلي قُلُوبِهِمْ، فَمَنْ يَهْدِي مَنْ اَضَلَّ اللّهُ»(8)؛«اَفَرَاَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ اَضَلَّهُ اللّهُ عَلي عِلْمٍ»(9)؛ خدا او را گمراه كرده است. البته در مورد كسي كه گرفتار شبهه شده و به دنبال هدايت است، بايد شبهه را پاسخ گفت. با اين اوصاف اگر احترام به قرآن از همين مراحل ابتدايي شروع شد، به معناي كلام آن بيشتر توجه كرده و سعي مي‏كنيم معني آن را فهميده و به آن عمل كنيم. وقتي به قرآن عمل كرديم از نورانيت آن استفاده مي‏كنيم و هر لحظه بر توفيقات ما افزون مي شود تا گام به گام به سمت خدا نزديك تر شويم. اما وقتي درست بر ضد قرآن عمل ‏كنيم:«ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ اَساوا السُّواي اَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللّهِ»(10)؛ سرانجامِ گناه، ضعف ايمان خواهد بود و سرانجامِ ضعف ايمان، كفر.»


    سخنراني آيت اللّه مصباح يزدي(دامت بركاته)     در دفتر مقام معظم رهبري ،قم، 18/06/87


    
    1. حج / 37. 2. اعراف / 204. 3. رعد / 31.
    4. مزمل / 20. 5. مريم / 58. 6. اسراء / 109.
    7. اعراف / 179. 8. روم / 29. 9. جاثيه / 23.
    10. روم / 10.



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : سه شنبه 22 تير 1394
زمان : 9:16
می خواهید حال خود را هنگام ملاقات حضرت حجّت (عج) بدانید ؟


 

 

می خواهید حال خود را هنگام ملاقات حضرت حجّت(عج) بدانید ؟

 

 السلام علیک یا تالی کتاب الله و ترجمانه

 

 

مرحوم حضرت آیت الله شیخ مجتبى تهرانی :

 

  اگر انسان کامل بخواهد به شکل مکتوب در آید صورتش می شود قرآن کریم ، همان‌گونه که امیرالمؤمنین امام علی «علیه السلام» قرآن ناطق بودند ، حال اگر این قرآن ، قرائتش و تفکر در آیاتش قلوب ما را متحول نمی کند ، شک نکنید که زیارت انسان کامل " حضرت حجت " هم قلوب ما را متحول نخواهد کرد !!!

 اگر می خواهید حال خود را هنگام ملاقات حضرت حجت بدانید ، ببینید الان در ملاقات با قرآن چه حالی دارید !!!

اگر مشتاق قرآنید می توانید امیدوار باشید که مشتاق حضرت حجت حقیقی هم هستید !!!

و لی اگر قرآن نزد شما مهجور است و با آن انسی ندارید و فکر می کنید که مشتاق حضرت حجت هستید ، آن شخص امام زمان ، زاده وهم و خیال خودتان است !!!

چرا که ثقلین ریسمانی هستند که از هم جدا نمیشوند !!!

و محال است با یکی بیگانه بود و مشتاق دیگری بود !!!

 

***************************************

 

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که

هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم

میپرسند " چه کسی مرده است؟ " چه غفلت بزرگی که

می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است!! 

 

دکتر علی شریعتی (رحمت الله علیه)



:: موضوعات مرتبط: می خواهید حال خود را هنگام ملاقات حضرت حجّت(عج) بدانید ؟، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : دو شنبه 21 تير 1394
زمان : 10:1
فضیلت و خواص سوره حشر و عظمت سه آيه آخرين آن !
| ادامه مطلب...

 

 

فضیلت و خواص سوره حشر و عظمت سه آيه آخرين آن !

 

 

 

 

سوره حشر ، پنجاه و نهمین سوره قران کریم است که در مدینه منوره نازل شده و 24 آیه دارد.

از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر کس سوره حشر را قرائت کند بهشت و جهنم و عرش و کرسی و حجاب های آن و آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه و هوا و بادها و پرندگان و درختان و کوهها و خورشید و ماه و فرشتگان، همگی بر او درود و صلوات می فرستند و برای او طلب مغفرت و امرزش می کنند و اگر همان روز یا شب قرائت سوره حشر، از دنیا برود شهید محسوب می شود.

در سخنی از امام صادق علیه السلام آمده است:

هر کس در عصرها سوره الرحمن و حشر را قرائت نماید خداون فرشته ای را با شمشیر برهنه مأمور می کند تا صبح از او مراقبت نماید.

در روایت دیگری از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده: هر کس سوره حشر را قرائت نماید عضو حزب الله است که رستگارانند. 

انس بن مالک از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده است که به مردی فرمود: هر گاه می خواهی به رختخواب بروی سوره حشر را قرائت کن و اگر مردی شهید محسوب می شوی. 

اسم اعظم خداوند اسمی است که با دستیابی به آن بسیاری از مشکلات مادی و معنوی را حل کرده و به بسیاری از مقامات می توان دست یافت. نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اسم اعظم خدا در شش آیه آخر سوره حشر است.

و نیز فرمودند هر کس آیات آخر سوره حشر را در شب و روز بخواند و در آن روز یا همان شب بمیرد بهشت بر اوواجب می شود. 

 

 
  1 -  نفوذ فوق العاده قرآن :


تاثير قرآن ، در قلوب و افكار، واقعيتى است انكار ناپذير، و در طول تاريخ اسلام شواهد زيادى بر اين معنى ديده مى شود، و عملا ثابت شده كه سخت ترين دلها با شنيدن آياتى چند، آنچنان نرم مى شد كه يكباره خود را به اسلام مى سپرد، تنها افراد لجوج و معاند از اين معنى مستثنى بودند، آنهائى كه هيچ جائى براى هدايت در وجودشان نبود.
لذا همانگونه كه در ادامه مطلب آمده است مى فرمايد: اگر اين قرآن بر كوهها نازل مى شد خاضع و از هم شكافته مى گرديد، و اينها همه نشانه جاذبه اين كلام الهى است كه ما نيز به هنگام تلاوت آن با حضور قلب اين معنى را احساس مى كنيم .


  2 - عظمت آيات آخر سوره حشر :


آيات آخر اين سوره كه مشتمل بر بخش مهمى از اسماء و صفات الهى است آياتى است فوق العاده با عظمت و الهام بخش ، و درس بزرگ تربيت است براى انسانها چرا كه به آنها مى گويد: اگر قرب خدا مى طلبيد و خواهان عظمت و كمال هستيد شعله اى از اين صفات را در وجود خود زنده كنيد.
در بعضى از روايات آمده است كه اسم اعظم خدا، در آيات آخر سوره حشر است .
و در حديث ديگرى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) مى خوانيم : من قرء آخر الحشر غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر: ((هر كس آخر سوره حشر را بخواند، گناهان گذشته و آينده او بخشوده مى شود)) !.
و باز در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است : من قرء لو انزلنا هذا القرآن - الى آخرها - فمات من ليلته مات شهيدا! ((هر كس آيات لو انزلنا هذا القرآن را تا آخر بخواند و در همان شب بميرد، شهيد مرده است ))!.
يكى از اصحاب مى گويد: از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) درباره اسم اعظم خدا سؤ ال كردم ، فرمود: عليك باخر الحشر و اكثر قرائتها: ((بر تو باد كه آخر سوره حشر را بخوانى و زياد بخوان ))! ((بار ديگر همين سؤ ال را تكرار كردم ، حضرت همان پاسخ را تكرار فرمود)).
حتى در حديثى آمده است : ((انها شفاء من كل داء الاالسام ، و السام الموت )): (اين آيات شفاء هر دردى است مگر مرگ)!.
خلاصه اينكه :((روايات در اين زمينه در كتاب شيعه و اهل سنت ، فراوان است كه همگى برعظمت اين آيات ، و لزوم تفكر و انديشه در محتواى آن ، دلالت دارد)).
قابل توجه اينكه : اين سوره همانگونه كه با تسبيح خداوند و نام ((عزيز و حكيم))، آغاز مى شود، با نام ((عزيز و حكيم )) نيز پايان مى گيرد، چرا كه هدف نهائى سوره شناخت خدا و تسبيح او و آشنائى با اسماء و صفات مقدس او است .

 


  3 - روایاتی در فضیلت این آیات :

 

از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت است که آن حضرت فرمود: من از جبرئیل علیه السلام از اسم اعظم پرسیدم. جواب داد: بر تو باد که نظر در آخر سوره «حَشر» کنی پس بسیار گردان، قرائت آن را.

و بار دیگر از او سؤال کردم، همین جواب داد. نوبتی دیگر از او پرسیدم، همین جواب شنیدم.

و روایتی دیگر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم نقل است که فرمود: اسم اعظم در شش آیت است که در آخر سوره حشر است.

و باز از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده که فرمود: هر که خواتیم (آیه های پایانی) سوره حشر را در شب یا در روز بخواند و در آن روز بمیرد، حق سبحانه بهشت بر او واجب گرداند.

و نیز روایت است از آن حضرت که فرمود: هرکه در صباح (صبح) سه بار بگوید: «أَعوذُ باللّه ِ مِن الشَّیطانِ الرَّجیم» و سه آیه آخر سوره حشر بخواند، حق سبحانه، هفتاد هزار فرشته بر او موکل گرداند تا او را نگاه می دارند از جمیع آفات و صلوات بر او می فرستند تا شب و اگر در آن روز بمیرد، شهید بمیرد و اگر آن را به همین طریق در شبانگاه بخواند، همین منزلت یابد.

و روایتی دیگر نقل شده که آن حضرت فرمود: هر که از «لَو اَنَزلَنا هذا القُران» تا آخر سوره حشر را تلاوت کند و در آن شب بمیرد، [همانند] شهید، مرده باشد.

 

 

سخنی ازعارف کامل آیت الله میرزا محمّدعلی شاه آبادی:

 

 

سه آیة آخر سورة مبارک حشر را تلاوت کنید تا ملکة شما شود و اوّلین اثری که از آن مترتّب می‏شود، پس از مرگ و شب اوّل قبر است. وقتی که ملکین از طرف پروردگار برای سؤال و جواب می‏آیند، در جواب «من ربّک؟» (خدای تو کیست؟)

«هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ (22)٭


هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (23)٭

هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‏ز(24)٭»

 

اوست‏ خدایى که غیر از او معبودى نیست داننده غیب و آشکار است اوست رحمتگر مهربان (22)
اوست‏ خدایى که جز او معبودى نیست همان فرمانرواى پاک سلامت[بخش و] مؤمن [به حقیقت‏ حقه خود که] نگهبان عزیز جبار [و] متکبر [است] پاک است‏ خدا از آنچه [با او] شریک ميگردانند (23)
اوست ‏خداى خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او ميگویند و او عزیز حکیم است (24)

وقتی این طور پاسخ بگویی ملائکة الهی مبهوت و متحیّر می‏شوند، چون این معرفی حق است ‏به زبان حق، نه معرفی حق به زبان خلق.

به نقل از سایت دانشگاه تهران از قول آیت اللّه نصراللّه شاه‏ آبادى،سال 1365.

**************************

خداوندا ! به عظمت اسماء و صفات سوگند، كه قلوب ما را در برابر قرآن مجيد خاضع و خاشع بگردان .
پروردگارا ! دام شيطان ، سخت است ، و اگر لطف تو يار نشود نجات از آن مشكل ، ما را در پناه لطف از وسوسه هاى شياطين ، محفوظ دار.
بار الها ! روح ايثار و تقوى و بركنارى از هر گونه بخل و كينه و حسد به ما مرحمت كن ، و ما را از خودخواهى و خودپسندى بر كنار فرما.
                                                                  ((آمين يا رب العالمين))

 


نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : دو شنبه 20 تير 1394
زمان : 9:14
فضیلت و خواص آیه 114 سوره مائده و برکات آن
| ادامه مطلب...

 

 

فضیلت و خواص آیه 114 سوره مائده و برکات آن

 

 

متن عربی آیه : قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِّنَ السَّمَاء تَكُونُ لَنَا عِيداً لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِّنكَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (114مائده)

 

عيسى پسرمريم [رو به آسمان كرد و ] گفت : بارخدايا، پروردگارا، از آسمان خوانى [رنگين‏] بر ما فرو فرست تا براى آغاز و انجام ما عيدى باشد، و نشانه‏اى [روشن‏] از سوى تو. و ما را روزى ده كه تو بهترين روزى دهندگانى .

          معمولاً دعاهاى قرآن با اسم « ربّ » آغاز میشود، ولى در اين آيه با دو كلمه‏ ى « الّلهم ربّنا » آمده است. شايد به خاطر اهميّت اين حادثه و پيامدهاى آن باشد .
1 -  توسّل به اولياى خداوند براى قضاى حوائج، جايز است. « قال الحواريّون يا عيسى.... قال عيسى ابن مريم اللّهم.... »
2 -  براى پيامبران، مردم تاريخ و نسل‏ها مطرح‏اند.  « لاوّلنا و آخرنا »
3 -  از نشانه‏ هاى الهى، بايد براى هميشه درس گرفت. « و آية منك  »
4 -  عيد وجشن مذهبى از نظر قرآن كار صحيحى است. « تكون لنا عيداً لاوّلنا و آخرنا » (ميلاد اولياى خدا وبعثت پيامبر، كمتر از نزول مائده آسمانى نيست )
5 -  حضرت عيسى، در دعا به جاى مسأله‏ ى خوردن، به الهى بودن مائده توجّه میكند.  « آيةً منك »
6 -  تعبيرات موهن ديگران را به صورت اصلاح شده نقل كنيم. (سؤال آنان چنين بود كه « هل يستطيع ربّك » ؟  ولى در دعا ، حضرت عيسى عليه السلام قاطعانه و براى هدفى والاتر مائده خواست و آنچه را نشانه‏ ى شك و وهن بود، حذف كرد ) .
7 -  در دعا ، خدا را با ادب كامل و با صفت مناسب با خواسته ، صدا بزنيم. ابتداى آيه « الّلهم ربّنا  » و آخر آيه « خير الرّازقين  » .
8 -  به درخواست ‏هاى مادى جهت معنوى دهيم. (حواريّون اوّلين هدف خود را خوردن و سپس اطمينان داشتن «نأكل منها و تطمئن» بيان كردند، ولى حضرت عيسى ابتدا برجا گذاشتن نشانه سرور براى تاريخ «عيداً لاوّلنا و آخرنا» سپس نشانه قدرت خداوند «وآية منك»و در مرحله سوّم مسئله رزق را مطرح فرمود«وارزقنا و انت خير الرّازقين» و بدين گونه به همه فهماند كه مسائل معنوى و اجتماعى بر مسائل گروهى و اقتصادى مقدّم است) .
9 -  به خدا توجّه كنيم و به سراغ ديگران نرويم « و انت خير الرّازقين » .

 

   توجه : چگونگی فرود آمدن مائده آسمانی را در ادامه مطلب بخوانید !!!

 

 

آثار و برکات سوره مائده :

1 -  افزایش ایمان :

از امام محمد باقر علیه السلام روایت است که ایشان فرمودند:  کسی که این سوره را در هر روز پنجشنبه بخواند، ایمانش به ظلم و ستم پوشیده نگردد و کسی را با پروردگارش شریک نسازد .

2 -  زیاد شدن روزی :

هر کس هنگام صبح قبل از تکلم ، آیه 114 سوره مائده را با بسم الله 3 بار قرائت کند روزی او در آن روز از جایی رسد که خود نیز گمان ندارد .

3 -  برآورده شدن حاجات :

روز اول بعد از نماز صبح با وضو دو رکعت نماز حاجت بخواند آنگاه تا 40روز هر روز رو به قبله 100 صلوات بفرستد و آیه 114 سوره مائده را 50 بار بخواند و در بین خواندن با کسی تکلم ننماید. این عمل در فتح امور بسیار مؤثر است .

4 -  جلوگیری از سرقت و تلف شدن مال:

از امام صادق علیه السلام نقل شده است:  هر کس که سوره مائده را بنویسد و آن را در صندوق و وسایل و پارچه های خود قرار دهد، از سرقت و تلف شدن و از بین رفتن آنها در امان خواهد ماند .  

 [ درمان با قرآن، محمدرضا کریمی، ص34 ]             

5 - ذکر قنوت :

      این آیه یکی از دعا های قرآنی است که دارای مضامین زیبا و برکات بی نظیر میباشد و بیشتر برای رفع حوائج استفاده میشود ، توصیه این هست که آیه 114 از سوره مائده را  در قنوت نماز صبح بخوانید و از خداوند بخواهید که آن روز شما را عید قرار دهد . در بعضی از کتب معنی عید در این آیه روز بدون گناه نوشته شده است . لذا  این آیه رو از قسمت « اللهم،ربنا » حفظ کنید ، درک کنید ، بعد بخوانید. به رحمت نا منتهی الهی گره از مشکلاتتون بخیریت باز میشود انشاء الله  .

{صلوات+عج}

 



:: موضوعات مرتبط: فضیلت و خواص آیه 114 سوره مائده و برکات آن، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : دو شنبه 20 تير 1394
زمان : 9:12
آیه‌ای که ذکر مدام امام خمینی(ره) بود
| ادامه مطلب...

 

 

 آیت‌‌الله حق‌شناس ( رحمت الله علیه) : رهبر کبیر انقلاب این آیه «مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ» را زیاد می‌خواندند .

متن آیه :

    مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ

                                                                                                       (96 نحل)

 

 

 

آنچه نزد شماست [سرانجام‏] پايان می‏پذيرد و آنچه نزد خداست ماندگار است. و كسانى كه شكيبايى ورزيدند، به يقين پاداش آنان را برابر نيكوترين [و شايسته‏ ترين‏] كارى كه انجام می‏دادند، خواهيم داد .

 

شأن نزول‏ :

 

    مردى از اهالى" حضرموت" خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله) رسيد عرض كرد: اى رسول خدا! همسايه ‏اى به نام "امرؤ القيس" دارم كه قسمتى از زمين مرا غصب كرده است و مردم گواه صدق منند، ولى چون براى او احترام بيشترى قائل هستند، حاضر به حمايت از من نيستند. پيامبر (صلي الله عليه و آله) امرؤ القيس را خواست و از او در اين زمينه سؤال كرد. او در پاسخ همه چيز را انكار نمود. پيامبر (صلي الله عليه و آله) به او پيشنهاد سوگند كرد، ولى مرد شاكى عرض كرد: يا رسول اللَّه! اين مرد بی‏بندوبارى است كه براى او هيچ مانعى ندارد که سوگند دروغ ياد كند. پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: به هر حال چاره‏ اى نيست، يا بايد شهود بياورى و يا بايد تسليم سوگند او شوى. به هنگامى كه امرؤ القيس برخواست تا سوگند ياد كند، پيامبر (صلي الله عليه و آله) به او مهلت داد (و فرمود: در اين باره بينديش و بعدا سوگند ياد كن). و آن دو باز گشتند. در اين هنگام، آيه 95 و 96 نازل شد (و آنها را از سوگند دروغ و عواقب آن بر حذر داشت). هنگامى كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) اين دو آيه را براى آنها خواند، امرؤ القيس گفت حق است، آنچه نزد من است سرانجام فانى میشود و اين مرد راست می‏گويد من قسمتى از زمين او را غصب كرده ‏ام، ولى نمیدانم چه مقدار بوده است؟ اكنون كه چنين است هر مقدار می‏خواهد (و می‏داند حق او است) بر گيرد، و معادل آن هم بر آن بيفزايد به خاطر استفاده ‏اى كه در اين مدت از زمين او كرده ‏ام، در اين هنگام آيه 97 نازل شد (و به كسانى كه عمل صالح توام با ايمان دارند بشارت"حيات طيبه" داد ) .

خلاصه تفسیر :

    قسمت اول این آیه بیان علت موردیست که در آیه قبل ذکر شد وفرمود: (ما عندالله خیر لکم ) به این صورت که آنچه در زندگی دنیا قابل دسترس شماست مانند همه مظاهر دیگر دنیوی دستخوش زوال و دگرگونی است ، چون اصولا زندگی مادی براساس حرکت و تغییر و زوال قائم است ، ولی آنچه در نزدخداست و آن را به پرهیزکاران وعده فرموده مانند سایر مظاهر آخرت ، باقی است و فنا و زوال در آن راه ندارد و لذا شخص عاقل نباید نعمت باقی را فدای متاع فانی کند. و آنگاه روی سخن را متوجه صابران در راه خدا نموده و می فرماید: کسانی که صبر پیشه کنند(چه صبر بر طاعت و چه صبر در برابر مصیبت و چه صبر در برابرمعصیت ) و در راه خدا و به جهت رضای او خشویشتنداری نمایند، خدای متعال به آنها اجری می دهد که در نوع خود بهترین است ، یعنی به پاداش صبری که دردنیا نموده اند خداوند در آخرت اعمال آنها را به دیده اغماض می نگرد و برای هر عمل معمولی آنها اجر بهترین آن نوع را به ایشان عطا می کند، همچنان که فرمود، ( انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب  -  زمر 10 ) ( به درستی که صابران پاداش خود را بی حساب و بطور کامل دریافت می کنند) .

تفسیر المیزان – خلاصه

پاداش شايسته ايمان و عمل در دنيا :


  در( آيه 97 ) به شرايط و ويژگى هاى زندگى پاك و پاكيزه و در خور شأن انسان پرداخته و می‏فرمايد :


                    مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً


هر كس كارى شايسته اى انجام دهد و در همان حال داراى ايمان و باور باشد - زن باشد يا مرد - ما به او زندگى پاك و پاكيزه‏ اى ارزانى خواهيم داشت.
آرى ، اين يكى از وعده‏ هاى خداست كه به زنان و مردان توحيدگرا و شايسته‏ كردارى كه ايمان به خدا و پيامبرش بياورند و كار شايسته انجام دهند، وعده می‏دهد كه زندگى نيكو و شايسته‏ اى خواهند داشت و پاداشى وصف‏ ناپذير به آنان ارزانى میگردد.

  [ در ادامه مطلب ، موضوع به طور مشروح بیان شده است . ]

 

{صلوات+عج}

 



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : یک شنبه 20 تير 1394
زمان : 9:10
چرا هفت حرف در سوره حــمــد نیست ؟


 

 

 

چرا هفت حرف در سوره حــمــد نیست ؟

 

 

 

 

 

      قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت : ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد ، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از : «ث ، ج ، خ ،ز ، ش ، ظ ،ف» ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور وانجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید ؟

خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد ، واین مساله را با آنها در میان گذاشت، آنها از جواب آن درماندند، سر انجام این سوال را از ( امام هادی علیه السلام )  پرسیدند آن حضرت در پاسخ فرمودند : آن سوره ، سوره «حــمد» است ، که این حروف هفتگانه در آن نیست  .

پرسیدند : فلسفه ی نبودن این هفت حرف ، در این سوره چیست ؟

فرمودند : حرف «ث» اشاره به «ثبور»(هلاکت) و حرف «ج» اشاره به «جحیم» (نام یکی از درکات دوزخ) و حرف «خ» اشاره به «خبیث» (ناپاک) و حرف «ز» اشاره به «زقوم» (غذای بسیار تلخ دوزخ) و حرف «ش» اشاره به «شقاوت»(بدبختی) و حرف «ظ» اشاره به «ظلمت»  (تاریکی) و حرف «ف» اشاره به «آفت» است.


خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت ، قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد، و به اسلام گروید، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت.

 پی نوشت:

شرح شافیه ابی فراس ، مطابق نقل منتخب التواریخ ، ص 795

 منبع :

داستان های شنیدنی از چهارده معصوم (علیهم السلام) ، محمد محمدی اشتهاردی، موئسسه انتشارات نبوی

 

 ♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

 

بیانی دیگر از حکمت نبودن حروفی در سوره حمد !!

 

مرحوم کربلائی کاظم ساروقی می‌گوید :

به حضرت آیه‌ا‌العظمی بروجردی گفتم : من به سؤالات زیاد و مختلف شما پاسخ دادم، حالا من از شما می‌پرسم ؟! آقا تبسّمی کرد و در میان تعجّب حاضران گفت : بپرس !

گفتم : کدام سوره از قرآن است که هفت حرف از حروف الفبا را ندارد ؟!

 آقا کمی فکر کرد و گفت : من در دوران جوانی شنیده بودم، ولی یادم نیست، شما بگویید !


گفتم : سوره « فاتحه‌الکتاب = سوره حمد » است که هفت حرف ندارد، چون این هفت حرف، مربوط به هفت طبقه جهنم است و آنها را از سوره حمد که «سوره رحمت» است برداشته‌اند و در آیه‌ی‌ ظلمانی گذاشتند. آن هفت حرف(ث ج خ ز شظ ف)است :


حرف ث : از کلمه « ثبور= واویلا » است و اسم مکانی در جهنم است که جای رباخواران و بدکاران است (فرقان/۱۳و۱۴) .

حرف ج : از کلمه « جهنم » است (حجر/۴۳) .

حرف خ : از کلمه « خُسران = زیان » است (حج/۱۱) .

حرف ز : از کلمه « زَقُّوم = درختی در جهنم و غذای گنهکاران » است (دخان/۴۳و۴۴) .

حرف ش : « شقاوت » و « شیطان » است (هود/۱۰۶) .

حرف ظ : از کلمه « لَظی » بمعنای زبانه آتش جهنم است (معارج/۱۵) .

حرف ف : از کلمه « فَزَعُ الْاَکْبَر= وحشت بزرگ » است (أنبیاء/۱۰۳) .



همه این حروف را بردند و در آیه ظلمانی که در سوره‌ی انعام، آیه ۱۲۲ است، گذاشتند :

أو من کان میّتا فاحییناه و جعلنا له نوراً یمشی به فی النّاس کمن مثله فی الظّلمات لیس بخارجٍ منها، کذلک زیّن للکافرین ما کانوا یعلمون

آیا کسیکه گمراه بود و جزء مردگان به شمار می‌رفت، سپس ما او را هدایت و ارشاد کردیم و او را زندگانی معنوی بخشیدیم، و نوری برای عبور او از میان مردم قرار دادیم، همانند کسی است که در تاریکی‌های جهل و بی‌خبری و شرک و کفر باشد و از آن خارج نگردد؟! این چنین، برای کافران، کارهای زشتی که انجام می‌دادند، تزیین شده و جلوگر کرده است .


حضرت آیه‌ا‌العظمی بروجردی، قلم وکاغذ خواستند و این مطلب را که من گفتم، یاداشت کردند.

مرحوم کربلایی کاظم ساروقی بیسواد بودند که با عنایتی کل قرآن را حفظ شدند و قبرمطهرشان در قبرستان نو شهر مقدس قم می باشد.قبر رسول ترک و سید جواد ذاکر هم در آنجا می باشد .

{صلوات+عج}

 



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : سه شنبه 19 تير 1394
زمان : 9:19
دنبال اسم اعظم نباشيد .


 

 

روايت حكيم از سلوك عرفا : دنبال اسم اعظم نباشيد .

 

 

عند العرفا و عند اهله هرچه كه مخالف با امر ذوالجلال و الاكرام باشد، گناه است .

 

   محضر مبارك حضرت آيت الله بهاءالدّيني(اعلي اللّه مقامه الشّريف) بوديم. ايشان فرمودند: به نظر من اسم اعظم خود انسان است به شرط اين كه مبتلاي به گناه نشود ...!

 وقتي انسان گناه نكرد،(مظهر) اسماءالله و صفات الله مي شود و عالم در يد اوست  ...!

   كنز خفي الهي آيت الله مولوي قندهاري(اعلي اللّه مقامه الشّريف) فرمودند: يك روز محضر آسيّد ابوالحسن اصفهاني(اعلي اللّه مقامه الشّريف) آن مرجع عظيم الشّأن و يكّه تاز بودم، در آن روز حال عجيبي داشتم و متغيّر بودم (ميدانيد خود كنز خفي الهي غيب گو بودند و آينده را مي ديدند. ايشان حوادث اين زمان را پيش بيني كرده بودند و مشهور بودند كه در جواني به محضر مولا رسيده اند).

 

آقا جانم (آسيّد ابوالحسن اصفهاني(اعلي اللّه مقامه الشّريف)) فرمودند: آقا محمّد حسن! متغيّري؟ گفتم: آقا! هر چه مي بينم، هيچ مي بينم، نفهميدم چه شد! فرمودند: ....

....حالِ هيچ ، خود همه چيز است (حرف بزرگي است) امّا عزيزم! مهمتر از هيچ بودن اين است كه هيچ چيزي در مقابل ذوالجلال و الاكرام نبيني كه خود گناه است. بعد با دستشان اشاره كردند و فرمودند: نگاه كن، باذن الله و باذن صاحب العصر و الزّمان(روحي له الفدا) عالم در تسخير من است.

 

آيت الله مولوي قندهاري(اعلي اللّه مقامه الشّريف) قسم خوردند و فرمودند: والله! اوج آسمانها و زمين را در دست اين پيرمرد با عظمت (آيت الله آقا سيّد ابوالحسن اصفهاني(اعلي اللّه مقامه الشّريف)) ديدم.

 

پس اكسير، خودِ انسان است. طبق فرمايش بزرگان اسم اعظم، خودِ انسان است امّا به اين شرط كه مبتلاي به گناه نشود. 

 

عند العرفا و عند اهله هرچه كه مخالف با امر ذوالجلال و الاكرام باشد، گناه است. براي اولياء الهي گناه صغيره و كبيره معنا ندارد. كوچكترين گناه چون مخالفت با امر پروردگار عالم است، براي آنها گناه بزرگي است .

 

آنچه كه در عالم باعث تقرّب اولياء الهي، خصّيصين حضرت حق و آن كساني كه مقرّب ذوالجلال والاكرامند شده است، فقط يك چيز است و آن هم به حقيقت دوري جستن از گناه است. تنها توصيه حضرات معصومين(عليهم صلوات المصلّين)، اولياء الهي و خصّيصين حضرت حق به هر كسي كه به سمت پروردگار عالم دعوت كردند، اين بود كه گناه انسان را بيچاره مي كند و او را از مقام انسانيّت پايين ميكشد .          

   سيّد مرتضي ، آن شاگرد عظيم الشّأن حضرت شيخنا الاعظم، مفيد عزيز(روحي له الفدا) به محضرمبارك ايشان عرضه داشت: آقا جان! رمز اين محبّت بيش از حد حضرت حجّت (روحي له الفدا) به شما و رمز اتّصال شما به حضرت  كه ما آن را از حالات شما فهميده ايم  چيست؟ فرمودند: فقط به خاطر يك مطلب است كه مولايم به من عنايت دارد و آن اين كه من از اسم گناه متنفّرم ، چه رسد از فعلش!

لذا رمز موفقيت اولياء الهي اين است.

 
منبع :  اولین جلسه درس اخلاق حضرت آیت الله قرهی (مد ظله العالی) در سال ۹0 چهارشنبه 90/01/17

 

{صلوات+عج}                                



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : سه شنبه 18 تير 1394
زمان : 9:2
جز مهر علی(ع) نیست رهی سوی بهشت !


 

 

هدیه خبر سلامتی حضرت علی (ع)

 

 

 

       پیغمبر وقتی از معراج برمی گشتند گفتند خدایا من به معراج آمدم و آیات بسیاری از تو را مشاهده کردم . آنها 36 هزار کلمه باهم صحبت کردند .

خداوند فرمودند : ای رسول 12هزار کلمه را به مردم ابلاغ کن، 12هزارتا را به هرکسی که لایق می دانی بگو و اما 12هزار تای دیگر را به کسی نگو. البته پیغمبر یکی از آنها را به اذن خدا گفتند.

 وقتی امام علی علیه السلام در جنگ احد مجروح شد، پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند هرکس

 خبر سلامتی علی را برای من بیاورد هرچه بخواهد، به او می دهم.

 

سلمان امام علی را پیدا کردند و گفتند آقا خودتان را برسانید، پیامبر نگران شماست. سلمان گفت یا امیرالمومنین اجازه می دهی من خبر سلامتی شما را زودتر برسانم؟ پیغمبر فرموده اند در این صورت، یک حاجت من را برآورده می کنند. امام علی علیه السلام قبول کردند. سلمان با این که حاجات زیادی داشت اما از حضرت پرسید شما چه حاجتی دارید تا آن را طلب کنم؟ امام علی علیه السلام گفتند سلمان به پیغمبر بگو یکی از آن اسرار مگو را بگوید.

 

سلمان آمد و خبر سلامتی علی را به پیامبر داد و همانجا از ایشان خواستند یکی از اسرار مگو را بگوید. پیامبر نگاهی به علی کردند چون سلمان که اطلاعی نداشت و قطعا علی به او یاد داده است. همین که پیامبر نگاه کردند جبرئیل آمد و گفت : ای رسول خدا به افتخار سلامتی علی به سلمان بگو. پیامبر به سلمان گفتند یک ظرف و یک سوزن آب بیاور. بعد سوزن را وارد آب کردند و درآوردند و گفتند چقدر رطوبت به این سوزن است؟ سلمان گفت بسیارکم، به چشم دیده نمی شود. فرمود: به آن خدایی که مرا به نبوت مبعوث کرده، اگر دلی به اندازه ی رطوبت این سوزن در آن مهر علی باشد در آتش جهنم نمی سوزد .

 گر مهر علی به دل به قدر عدس است              از بهر نجات تو همین ذره بس است

       جز مهر علی نیست رهی سوی بهشت            در خانه اگر کس هست یک حرف بس است

 

وقتی پیغمبر درحال برگشت از معراج بودند گفتند : یا رب اگر امت من هوس معراج کردند چه جوابی به آنها بدهم؟ خداوند فرمود: ای رسول خدا هروقت مردم دلشان خواست به معراج بیایند، نماز بخوانند. 

 

{ صلوات + عج }



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : یک شنبه 16 تير 1394
زمان : 9:5
مرحوم چلویی چه کرد که امام زمان (عج) را دید ؟


 

مرحوم چلویی چه کرد که امام زمان (عج) را دید ؟

 

 

 

 اولیاء الهی نکته‌ای را در باب طهارت قلب بیان فرمودند که بسیار مهم است.

تمام آن­ها بیان فرمودند :

اوّلین و مهمترين مسئله در طهارت قلب ، لقمه است .

 

طوری که اوّل مرجع دین، شیخناالأعظم، حضرت مفید عزیز(روحی له الفدا و سلام اللّه علیه)، در پاسخ به سؤال شاگرد باعظمتش، آن سیّد عظیم‌الشّأن، آیت‌الله‌العظمی سیّد مرتضی علم‌الهدی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) که پرسید: آقا! چطور می‌شود امام زمان را دید، فرمودند: عزیزم! کأنّ می‌بینم اگر مردم بر لقمه‌های خود مراقبه و مواظبت می‌کردند، تمام اعضاء و جوارحشان، تبدیل به نور الهی می‌گشت و آن که چشمش نور الهی شد، طبعاً امام زمان بین می‌گردد.

 لذا طبق فرمایش شیخناالاعظم اگر انسان لقمه را مراقبت و مواظبت کرد و این مسئله را جدّی گرفت و باورش شد که هرچه هست در این لقمه است، آن‌وقت است که وجودش نور الهی می­شود و معلوم است نور الهی، چهره آقا را می‌بیند و می‌شناسد.

 

خدا مرحوم چلویی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند. ایشان به آقاجان، آیت‌الله‌العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفته بودند: من آن موقعی که نیّت کردم دیگر در هر لحظه لقمه را مراقبه کنم، وجود نازنین آقا را دیدم. آقا فرموده بودند: همین مراقبه تو باعث شده است چهره ملکوتی آقا را ببینی و برای همین چهره تو عالی شده است - نگاه به چهره ملکوتی آقا یعنی نگاه به وجه‌الله -

 ایشان عجیب به لقمه مراقبه می‌کردند. در بازار وقتی این کارگرها می‌آمدند، برای صاحبکارهایشان غذا ببرند و به مغازه ایشان   می­آمدند، ایشان اوّل یک مقدار کباب را برمی‌داشتند و در دهان آن­ها می‌گذاشتند.

 آیت‌الله دزفولی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرموده بودند: رمز کار ایشان این بود که خودشان فرموده بودند: چون بوی کباب به مشام این­ها خورده و این‌ها جوان و نوجوان هستند، من می‌ترسم یکی از این ها دلش بخواهد و استادکار او هم آدمی نباشد که بخواهد به این بچّه یک لقمه از این غذا بدهد و خدای ناکرده یک موقعی در راه ناخنکی به غذا بزند و وجودش به لقمه حرام آلوده شود.

 لذا همین که شاگردی وارد می‌شد، ایشان اوّل یک لقمه کباب برمی‌داشتند، به روغن کرمانشاهی می‌زدند و در دهان او می‌گذاشتند.

 آیت‌الله‌العظمی‌ ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) که هیچ‌جا بیرون غذا نمی‌خوردند  اصلاً رفتار ایشان نوع دیگری بود، مثل ما در وادی غذا و ... نبودند  وقتی مرحوم چلویی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) هر از گاهی، برایشان غذا می‌آوردند، می‌فرمودند: این لقمه را می‌شود خورد.

 ببینید کسی که روح الهی دارد تا کجا را می‌بیند! نکند یک نوجوان یا جوانی که آمده برای استادش یک پرس غذا بگیرد، بوی آن غذا، او را مست کند و خدای ناکرده به آن ناخنک بزند. به خصوص که اگر از آن صاحبکارش اخلاق تندی هم دیده باشد، بگوید: او که آن‌جا به من چیزی نمی‌دهد، بگذار یک ناخنکی به غذای او بزنم.

 ایشان می‌گفتند: من مراقبه می‌کنم که بچّه‌های مردم به لقمه حرام دچار نشوند که روح طیّب و طاهر را از دست ندهند. این‌قدر لقمه مهم است.

 حاج شیخ جعفر کاشف‌الغطاء(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن فقیه عظیم‌الشّأن و مرد الهی، نکته بسیار عالی بیان فرموده بودند، فرموده بودند: آن زمانی که طلحه و زبیر محضر مولی‌الموالی(صلوات اللّه و سلامه علیه) آمدند، درخواستی را بکنند – آن­ها با امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) دوست و رفیق بودند و آن‌ها بودند که باعث تحریک مردم شده بودند تا در خانه امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) بریزند و ایشان خلافت را بپذیرند. آن­ها سینه چاک کرده بودند که به تعبیر خودشان حضرت به ریاست برسد، وإلّا امام که امام است - حضرت پرسیدند: کارتان خصوصی است یا به اصطلاح امروزی‌ها دولتی؟ جواب دادند: خصوصی است، دیدند که حضرت روشنایی را خاموش کرد و بعد آنچه که متعلّق به خودش بود را روشن ‌کرد، فهمیدند چه خبر است، اگر آن موقع می‌فهمیدند که امیرالمؤمنین(صلوات اللّه و سلامه علیه) بالاترین لطف را به آن‌ها کرده، به دست و پای حضرت می‌افتادند.

چون شما فکر نکنید لقمه یعنی فقط خوردن. لقمه یعنی امکان دارد شما از وسیله نقلیّه دولتی استفاده کنید، یا امکان دارد از آن موقعیّتی که برای شما قرار دادند سوء استفاده کنید و ... . این‌ها خیلی مهم است و انسان باید دقیق باشد.

 برکات دوری از لقمه حرام :

خیلی عجیب است! رفیق شهید بزرگوار، شهید رجایی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌گوید: با هم دوره‌گردی می‌کردیم، کاسه بشقاب می‌فروختیم. آخر شب، وقتی می‌خواستیم پول را تقسیم کنیم، با این که هر دو یک سرمایه گذاشته بودیم امّا او می‌گفت: شما پنج نفرید، ما سه نفر، پول را تقسیم به هشت می‌کرد. می‌گفتم: نصف سرمایه را تو گذاشتی، نصف دیگر را من گذاشتم، هر دو هم به یک اندازه کار کردیم، می‌گفت: نه.

 وقتی لقمه حرام نیامد، دید انسان هم باز می‌شود، بصیر می‌شود، می‌فهمد، حقوق را درک می‌کند و خدا هم برکات را بیشتر و بیشتر می­کند. چنین کسی حریص نمی‌شود، مال جمع نمی‌کند، «الَّذِی جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ» این‌طور نمی‌شود. آن‌وقت ببینید خدا هم چه برکاتی به او مرحمت می‌کند. او را به ریاست‌جمهوری می‌رساند، ظاهر دنیا مثلاً ریاست، از آن طرف هم به شهادت ختم به خیرمی­شود.

 

حضور ابی‌عبدالله با طعام بهشتی بر مزار مرحوم چلویی :

 

 لذا وقتی ایشان از دنیا رفت، ابوالعرفاء سر قبر مرحوم چلویی رفتند. بعد فرموده بودند: بدانید ابی‌عبدالله(عليه الصّلوة و السّلام) سه مرتبه با بشارت و طعام بهشتی این‌جا آمدند.

  ما هم با بعضی از دوستان سر قبر ایشان رفتیم. اتّفاقاً یک خانمی هم آن بالا دفن است که آقا فرموده بود سر قبر این خانم هم بروید؛ چون این خانم چنان عفیفه بوده که سه مرتبه هم ابی‌عبدالله و هم بی بی دو عالم برای او این‌جا آمدند. او از بچّگی، قبل از سن تکلیف، دیگر حجابش را جلوی پدرش هم رویش نمی‌شده بردارد.

  برای همین من سر قبر او نمی‌روم که او آمرزیده شود، من می‌روم که ثواب ببرم. قلب سلیم این است عزیز دلم! اجابت دعا می‌آورد. قلب سلیم دلش برای دیگران می‌سوزد. حتّی برای بچّه شاگرد بازاری دلش می‌سوزد. این قلب سلیم است.

  خدایا! ما را این‌گونه قرار بده.

 

گزیده ای ازسخنرانی حضرت آیت الله روح الله قرهی(مد ظله العالی)

{صلوات+عج}



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : چهار شنبه 16 تير 1394
زمان : 9:1
ماجرای آشیخ رجبعلی خیاط و عاشق دلباخته !


 

 

ماجرای آشیخ رجبعلی خیاط و عاشق دلباخته !

 

 

  

آن مرد الهی، آشیخ رجبعلی خیّاط، دو سه روزی مریض شده بود و کارهای خیّاطی‌اش که به مردم وعده داده بود، مانده بود. ایشان خیلی عجیب اعتقاد داشت که باید از بازار زود بیرون بیایند، چون روایت هم داریم که در بازار زیاد نمانید، ایمانتان کم می‌شود. لذا ایشان بعدازظهرها کار را تعطیل می‌کرد و می‌آمد. نبود شبی که مسجد نباشد. اوّل وقت مسجد بود. امّا چون می‌خواست خلف وعده نشود، دو سه شبی مانده بود تا کارهایش را تمام کند .

      آیت‌الله دزفولی تعریف می‌کرد که ایشان فرموده بودند: ساعت یک نیمه شب بود که از بازار آمدم. در آن زمان، برف سنگینی آمده بود که برف در آن تهران قدیم، خیلی زیاد بود، طوری که کوچه باز می‌کردند و ... . خود ایشان می‌گفتند:طوری بود که حتّی سگ هم پرسه نمی‌زد. هوا هم سوز شدیدی داشت. تا وارد صابونپرخانه شدم، دیدم یک جوان به دیوار تکیه داده و برف هم روی سرش نشسته بود. من گفتم: او احتمالاً از این معتادهاست و سنگ‌کوب - یا به تعبیری سکته کرده است .

        رفتم او را تکان دادم که روی زمین بخوابانم و او را از این حال دربیاورم . وقتی تکان دادم، یک‌دفعه گفت: بله! بله! چه شده؟! دیدم او زنده است!تعجّب کردم! گفتم: چرا در این سرما، این‌جا ایستادی، حتّی روی سرت هم برف نشسته است؟!دیدم همان‌طور که تکیه داده بود، باز سرش را به عقب برد و چشمش به سمتی رفت.متوجّه شدم چشمش به یک پنجره است. فهمیدم، گفتم: عاشق شدی؟!

    اشاره کرد: بله، تا گفت: بله، من زار زار گریه کردم. او تعجّب کرد که من دارم گریه می‌کنم. زبانش باز شد، گفت: مگر شما هم عاشقی؟! گفت: نه، تا الآن فکر می‌کردم عاشقم و مدّعی بودم، امّا از وقتی تو را دیدم، فهمیدم عاشق نیستم. تو عاشق هستی که سرما را نمی‌فهمی. تو عاشق هستی که برف روی سرت آمدم و متوجّه نیستی .

آیت الله دزفولی(اعلي اللّه مقامه الشّريف) می‌فرمود: آشیخ رجبعلی(اعلي اللّه مقامه الشّريف) اشک می‌ریخت و به من گفت: آقا نور! من همین‌طور روی برف‌ها نشستم و گریه می‌کردم. او هم شروع به گریه کرد. بعد از مدّتی دیگر من بلند شدم، آمدم. داشتم می‌آمدم، برگشتم عقب را نگاه کردم، دیدم او به جای این که پنجره را نگاه کند، دیگر دارد من را نگاه می‌کند و تعجّب است که من دیگر عاشق چه کسی شدم که به من جواب نداده و این‌طور مصرّ هستم .

بعد آشیخ رجبعلی(اعلي اللّه مقامه الشّريف) گفت: آقا نور! من خجالت کشیدم که مدّعی هستم عاشق امام زمانم. من چه زمانی دنبال امام زمان گشتم؟!  آقا نور ! من مدّعی و عاشق عبادتم، امّا یک مواقعی اصلاً شب‌ها بلند نمی‌شوم، می‌گویم:برف آمده و آب حوض یخ زده، بیرون نمی‌روم. امّا می‌بینیم آن فرد عاشق است که برف را نفهمیده، من کجا عاشق هستم؟! عشق، این است که قرب حاصل کند .

عاشق اوّل عبد خدا می‌شود. شوق لله دارد و قرب برای او حاصل می‌شود.این عشق مجازی کاری با این جوان کرده که برف را هم نمی‌فهمد. اولیاء خدا این‌گونه هستند و از هر مطلبی بلافاصله مطلب دیگری را می‌گیرند .  [ عبد خدا ، این است ]

{صلوات+عج}



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : سه شنبه 16 تير 1394
زمان : 8:50
دعا ، استغفار و توبه در شهرالاستغفار ( ماه رجب )


 

 

گلواژه اي از استاد اخلاق ، حاج آقا مجتبي تهراني (ره) :

 

دعا ، استغفار و توبه در شهرالاستغفار

 

 ما كان الله لیفتح علی عبد باب‌الشكر و یغلق عنه باب‌‌الزیادۀ ولا لیفتح علی عبد باب‌الدعاء و یغلق عنه باب‌الاجابۀ و لا لیفتح لعبد باب‌التوبۀ و یغلق عنه باب‌المغفرة. (نهج‌البلاغه/حكمت 435)

ترجمه حدیث : از امیرالمومنین(ع) منقول است که فرمودند: این‏چنین نیست كه خداوند متعال در شكر را بر روی بنده‏ای بگشاید و ....

 

 

 

 

 

ما كان الله لیفتح علی عبد باب‌الشكر و یغلق عنه باب‌‌الزیادۀ ولا لیفتح علی عبد باب‌الدعاء و یغلق عنه باب‌الاجابۀ و لا لیفتح لعبد باب‌التوبۀ و یغلق عنه باب‌المغفرة. (نهج‌البلاغه/حكمت 435)

ترجمه حدیث: از امیرالمومنین(ع) منقول است که فرمودند : این‏چنین نیست كه خداوند متعال در شكر را بر روی بنده‏ای بگشاید و از آن طرف باب زیادتی نعمت را بر روی او ببندد؛ و در دعا را بر روی بنده‏ای بگشاید و از آن طرف باب اجابت را بر روی او ببندد؛ و در توبه را بر روی بنده‏ای بگشاید و از آن طرف باب مغفرت و آمرزش را بر روی او ببندد.

شرح حدیث : آن‏گاه كه خداوند امر می‌كند شكرگزار من باش، وقتی بنده ستایش و ثنا و حمد او را به جای آورد، خداوند در زیادتی نعمت را بر روی او می‌گشاید. هم‌چنان‏که در آیه شریفه می‌فرماید :

«لإن شكرتم لأزیدنّكم» (ابراهیم/7) اگر شكرگزارى كنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود. «ولا لیفتح علی عبد باب‌الدعاء و یغلق عنه باب‌الاجابۀ» ؛ این‏طور نیست که خداوند در دعا و مسألت را بر روی عبد بگشاید و از آن طرف در اجابت و پاسخ مثبت را بر روی او ببندد. خدا این‏طور نیست که بگوید «بخواه»، بعد وقتی بنده درخواست کرد، خدا او را محروم كند! در آیه شریفه می‌فرماید :

«ادعونی استجب لكم» (غافر/60) مرا بخوانید تا شما را اجابت كنم .‏

«ولا لیفتح لعبد باب‌التوبۀ و یغلق عنه باب‌‌المغفرۀ» ؛ خداوند این‏طور نیست كه از سویی در توبه را بر روی بنده‏اش بگشاید، ولی از آن‌طرف در مغفرت و آمرزش را بر روی او ببندد! خدا این‏طور نیست که بگوید «معذرت بخواه»، ولی عذر بنده را نپذیرد! در قرآن کریم می‌فرماید :

 «و توبوا إلى‌الله جمیعاً» (نور/31) همگى به درگاه خدا توبه كنید. هنگامی که خود او خطاب می‌کند «توبوا»، آیا می‌خواهد توبه را قبول نكند؟!

در این‌جا حضرت علی(ع) بین سه چیز با سه چیز دیگر تلازم درست می‌كنند: 1ـ بین شكر و زیادتی نعمت؛ 2ـ بین دعا و اجابت؛ 3- بین توبه و مغفرت؛ و این سه یعنی «شكرگزاری، دعا و توبه كردن» از ناحیه خداوند آمده و او امر كرده؛ پس پی‏آمدش این است كه حال که این درها را باز كرده، باید آن درها را هم باز كند .

این جملات حضرت علی(ع) در این روایت بود. اما به مناسبت ماه رجب، تذکری عرض می‌کنم. در بین ماه‏های سال، ماه رجب از ماه‏هایی است که اختصاص دارد به همین مسایلی که در روایت اشاره شد؛ یعنی دعا، استغفار و توبه.

در روایتی امام صادق صلوات‌الله‌علیه از پیغمبر اکرم(ص) نقل می‌فرمایند که آن‌حضرت فرمودند :

«رجب شهرالاستغفار لأمّتی أكثروا فیه من‌الاستغفار فإنّه غفور رحیم» (وسایل‌الشیعه/10/511) ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است. در مورد این ماه وارد شده است که بسیار بگویید:«استغفرالله و اسئله التوبة»

همچنین از آن‌‌حضرت نقل شده که فرمودند :

 «من استغفرالله فی رجب و سأله‌‌التوبة سبعین مرّة بالغداة و سبعین مرّة بالعشی یقول أستغفرالله و أتوب إلیه فإذا بلغ تمام سبعین مرّة رفع یدیه و قال اللهم اغفر لی و تب علیّ فإن مات فی رجب مات مرضیّاً عنه و لا تمسّه النار ببركة رجب» (وسایل‌الشیعه/10/484)

یعنی: کسی که در ماه رجب هفتاد مرتبه در هنگام طلوع آفتاب و هفتاد مرتبه در هنگام غروب آفتاب بگوید:«أستغفرالله و أتوب إلیه» و سپس دست‌ها را بلند کند و بگوید : «اللهم اغفر لی و تب علیّ» ، اگر در ماه رجب بمیرد، خدا از او راضی باشد و به برکت ماه رجب، آتش او را مس نکند. همین‏ها است که در تمام روابط مادی و معنوی برای ما گره‌گشا است. این ایام را غنیمت بشمرید. در روایتی امام صادق(ع) فرمودند که براى امیرالمؤمنین علی(ع) شگفت‏ انگیز بود كه در چهار شب از ایام سال بی‏كار بماند (و عبادت نكند) و آن چهار شب عبارت بودند از شب اول ماه رجب، شب نیمه شعبان، شب عید فطر و شب عید قربان. (إقبال‏الأعمال/421)

همه ما گرفتاریم ؛ من بعید می‌دانم کسی بگوید من گرفتاری ندارم. اگر بگوید گرفتاری ندارم یا شوخی کرده یا نعوذبالله دروغ می‌گوید. همه ما گرفتاریم. حالا گره‏گشا کیست؟ خداست. بهترین موقعیت هم در دست شماست. در روایت علی(ع) هم ملاحظه کردید که فرمایش حضرت کاملاً بر طبق آیات قرآن بود. شكرش را بكن، نعمتش را اضافه می-كند. از آن‏طرف هم از خطاهایت استغفار كن، خداوند پوزش تو را هم می‏پذیرد،   ان‏شاءالله.

{صلوات+عج}



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : چهار شنبه 14 تير 1394
زمان : 8:59
چرا صدای کوبه درب بهشت «یا علی» است ؟


 

 

چرا صدای کوبه درب بهشت «یا علی» است ؟

 

سعی کنید علی و اولاد علی(ع) را دوست داشته باشید. این دوست داشتن ذخیره و یکی از ارکان اصلی دین به نام «ولایت» است؛ تنها آ‌نها را به عنوان سرپرستی قبول کردن نیست؛ بلکه باید در تمام نمازها به یاد آنان باشیم.

 

 

آیت‌الله جوادی آملی از جمله فقها و اندیشمندانی است که به طور مفصل درباره حکمت و فلسفه اعمال عبادی دین مبین اسلام سخن گفته است.

آنچه در ادامه می‌خوانید برگرفته از بیانات این عالم فرزانه است.

 

انسان تا به چیزی معرفت پیدا نکند، محبت پیدا نمی‌کند. ارزش انسان به مقدار محبت اوست و هر کسی با محبوبش محشور می‌شود.

اگر انسان خواست دوست علی و اولاد علی (ع) بشود که ذخیره‌ای بالاتر از مسئله تولی و تبری نیست، باید بعد از معرفت خدا، آنان را اولیای خویش قرار بدهد.

به رسمیت شناختن، غیر از دوست داشتن است؛ گاهی انسان موظف است از نظر برنامه‌های نظامی یا قانونی به کسی احترام بگذارد اما دوست داشتن چیز دیگری است. انسان پیشِ عده زیادی درس می‌خواند اما گاهی یکی از اساتید را دوست دارد. دوستی غیر از تعظیم و تجلیل و تکریم است. آن سر سپردن و دل بستن چیز دیگری است.

گفته‌اند: سعی کنید علی و اولاد علی (ع) را دوست داشته باشید. این دوست داشتن ذخیره و یکی از ارکان اصلی دین به نام «ولایت» است. تنها آ‌نان را به عنوان سرپرستی قبول کردن نیست؛ بلکه باید در تمام نمازها به یاد آنان باشیم. کدام نماز است که سخنی از علی و اولاد علی در آن نیست؟ کدام نماز است که تشهد در آن نیست؟ یکی از واجبات تشهد گفتن «الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد» است. درود بر این خاندان در کنار شهادتین در متن عبادت قرار گرفته‌ است.

قال النبی (ص): «من صل علیّ ولم یصل علی آلی، لم یجد ریح الجنه و إن ریحها لتوجد من مسیرة خمس مائة عام» پیامبر اکرم(ص) فرمود: کسی که بر من صلوات بفرستد و بر آل من نفرستد، بوی بهشتی که از فاصله پانصد سال استشمام می‌شود به مشام او نمی‌رسد.

سخن از تجلیل و تکریم قانونی نیست؛ که آنها هر چه گفتند، اطاعت کنیم؛ زیرا این مرحله اول پیروی است، بلکه به ما گفته‌اند: دوست آنها باشید، دوستی به آسانی نصیب کسی نمی‌شود، دوستی به معرفت میسر می‌شود و معرفت باطن عبادت است.

مهماندار بهشت :

رسول خدا (ص) فرمودند: « أَنَّ حَلْقَةَ بَابِ الْجَنَّةِ مِنْ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ عَلَى صَفَائِحَ مِنَ الذَّهَبِ فَإِذَا دُقَّتِ الْحَلْقَةُ عَلَى الصَّحِیفَةِ طَنَّتْ وَ قَالَتْ یَا عَلِی ». وقتی بهشتیان وارد بهشت می‌شوند، کوبه در را می‌کوبند، به اصطلاح دق‌الباب می‌کنند؛ زیرا در زدن خود نوعی رعایت ادب برای مهمان است، کسی که به جایی وارد می‌شود گر چه در بسته نباشد، بهتر است در بزند.

در بهشت باز است؛ ولی مؤمنان اهل بهشت که وارد می‌شوند، در می‌زنند. وقتی بهشتی کوبه در را می‌کوبد، این صدا شنیده می‌شود: یا علی یا علی! طنین کوبه «یا علی» است.

مرحوم علامه طباطبایی در شرح این حدیث و اینکه چرا صدای کوبه در بهشت یا علی است می‌فرمودند:

مهمان وقتی به خانه‌ای می‌رود، صاحب خانه را صدا می‌زند. اگر صاحبخانه نام معینی داشته باشد، مهمان همان نام معین را می‌برد. صاحب بهشت و مهماندار بهشت، علی بن ابی‌طالب (ع) است. از این رو صدای کوبه در بهشت هم «یا علی» است. چون هر کس به بهشت می‌رود در سایه هدایت و رهبری این خاندان و مهمان این خاندان است.

اگر این انوار طیبه نبودند، کسی راه بهشت را طی نمی‌کرد. ما به خوبی می‌توانیم احساس کنیم که الان در بهشت هستیم یا نه! در بهشت به روی ما باز است یا نه؟!

 

{صلوات+عج}



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : چهار شنبه 12 تير 1394
زمان : 8:59
تفاوت عظيم حضرت فاطمه(ع) و حضرت مريم(ع)


 

 

تفاوت عظيم حضرت فاطمه(ع) و حضرت مريم(ع)

 

 اگر کسي بخواهد طوفاني به‌پا کند، آن «نوح» مي‌طلبد که 9 قرن و نيم تلاش بکند تا خدا درباره او بفرمايد: «سلام علي نوح في‌العالمين» (1) جهاني‌شدن و جهان‌شمول شدن کار حضرت نوح(ع) است که 950 سال رنج ببرد! آن طوفان مي‌آورد، آن جهاني مي‌شود. حضرت موسي(ع) با همه تلاش و کوشش آيةللعالمين نبود...

 

 

 

  حضرت فاطمه(س)، رحمةللعالمین :

 

اگر کسي بخواهد طوفاني به‌پا کند، آن «نوح» مي‌طلبد که 9 قرن و نيم تلاش بکند تا خدا درباره او بفرمايد: «سلام علي نوح في‌العالمين» (1) جهاني‌شدن و جهان‌شمول شدن کار حضرت نوح(علیه السلام) است که 950 سال رنج ببرد! آن طوفان مي‌آورد، آن جهاني مي‌شود. حضرت موسي(علیه السلام) با همه تلاش و کوشش آيةللعالمين نبود؛ حضرت ابراهيم(علیه السلام) با همه سعي و تلاشش، معماري و مهندسي کعبه‌اش، کارمندي و کارگري کعبه‌اش، تبر کشيدن و بت‌شکن شدنش، «حرّقوه وانصروا ‌الهتکم» (2) را شنيدنش؛ مع ذلک آيةللعالمين نبود!

اگر کسي بخواهد جهاني بشود، يعني بين اوّلين و آخرين، حرفي براي گفتن داشته باشد؛ يا تلاش 950 ساله حضرت نوح(علیه السلام) مي‌طلبد که به تنهایي مي‌شود: « آية للعالمين». چون «سلام عالمين»، تنها کسي که در قرآن براي او چنين سلامي آمده، حضرت نوح(علیه السلام) است؛ که فرمود: «سلام علي نوح في‌العالمين». درباره موسي، عيسي و ابراهيم(علیهم السلام) دارد: «سلام علي ابراهيم» (3)، «سلام علي موسي و‌هارون» (4)؛ امّا في‌العالمين ندارد!

اگر کسي بخواهد جهاني بشود يا مانند حضرت نوح(علیها السلام) بايد قريب هزار سال زحمت بکشد؛ يا اگر نشد، نيمي از عالمين است، نه تمام عالمين. اگر حضرت مريم(علیها السلام) بخواهد عالمي بشود، به علاوه حضرت عيسي(علیه السلام) است؛ اگر حضرت عيسي(علیه السلام) بخواهد جهاني شود، به علاوه حضرت مريم(علیها السلام) است: و جعلنا ابن مريم و امّه آية للعالمين. امّا طبق بيان رسول گرامي(ص)، حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)، سيّدة نساءالعالمين است؛ من‌الأوّلين و‌الآخرين. چون عدل قرآن کريم است، اين قرآن هم نذيرا للعالمين(5) است، ذکري للبشر(6) است و چون همتاي سایر انسان‌هاي کامل اهل‌بيت عصمت و طهارت(علیهم السلام) است؛ اين‌ها مي‌توانند پيام جهاني داشته باشند؛ مي‌شوند کلمه جامع.

 در کسب روزي «علمي» و «مادي» :

وقتي وجود مبارک حضرت زکريا وارد محضر حضرت مريم(علیها السلام)مي‌شد، روزي‌هاي غيبي را در محضر او مي‌يافت؛ مثلاً ميوه غيرفصل مي‌يافت: کلّما دخل عليها زکريّا‌ المحراب وجد عندها رزقاً، به حضرت مريم(علیها السلام) مي‌گفت: أنّي لک هذا؛ قالت هو من عند‌الله ان‌الله يرزق من يشاء(7) و مانند آن. هر وقت حضرت زکريا وارد مي‌شد؛ ميوه‌هاي غيرفصل را، غذاهاي تازه غيرمترقّب را نزد حضرت مريم(علیها السلام) مي‌ديد، از ایشان سؤال مي‌کرد: اين روزي از کجاست؟ مي‌فرمود: از ناحيه غيب ‌الهي است.

امّا وقتي رسول‌خدا(ص) رحلت کردند، طبق نقل مرحوم کليني رضوان‌الله‌تعالی‌علیه، جبرئيل که از بزرگ‌ترين فرشتگان وحي‌الهي است، براي وجود مبارک حضرت فاطمه(علیها السلام) نازل مي‌شد، اسرار عالم را به آن‌حضرت مي‌آموخت، يا به آن حضرت تقديم مي‌کرد. هر وقت حضرت علي‌بن أبيطالب(علیه السلام) وارد مي‌شد؛ مي‌ديد مطالب جديد، معارف تازه، روزي‌هاي ملکوتي و علوم غيبي تازه‌اي از حضرت زهرا(علیه السلام) مي‌شنود. به ایشان مي‌فرمود: أنّي لک هذا؛ اين خبرهاي غيبي از کجاست؟ اين‌که در گذشته دور چنين بود، در آينده دور چنين مي‌شود، در عرش چه خبر است، در لوح چه خبر است، در کرسي چه‌ خبر است، در کتاب مبين چه خبر است، در امّ‌الکتاب چه خبر است، در قيامت چه خبر است؛ اين حرف‌ها را کي گفت؟ قالت من عند‌الله، مي‌فرمود: اين را از نزد خدا مي‌گويم.

حضرت مريم(علیها السلام) ميوه‌هاي تابستاني را در زمستان در حضور خود مي‌ديد، به حضرت زکريا مي‌گفت: اين‌ها داده خداست؛ ولي حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) اخبار لوح و قلم را، اخبار عرش و فرش را، اخبار مبدأ و معاد را، اخبار لوح محفوظ را، اخبار آينده و گذشته را در پاسخ به حضرت علي(علیه السلام) مي‌گفت: هو من عند‌الله. بين اين روزي و آن روزي، بين «سيب و گلابي» و «عرش و فرش» خيلي فرق است!! بين «سيب و گلابي» و «عرش و فرش» به همان اندازه «عرش» و «فرش» فرق است. اين‌را که در مصحف حضرت فاطمه(علیها السلام) است، نشانه کلمه جامعه بودن آن‌حضرت است.

وقتي حضرت علي‌بن‌أبيطالب(علیه السلام) دست به قلم مي‌برد که فرمان پيغمبر را اجرا کند و قرآن بنويسد؛ با قداست همراه است. اما وقتي همين علي‌بن أبيطالب(علیه السلام) دست به قلم مي‌برد تا گفتار و کلمات نوراني حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) را که از جبرئيل(علیه السلام) دريافت مي‌کرد بنويسد، آن‌هم با قداست همراه است. حضرت علي(علیه السلام) مي‌شود منشي پيغمبر اکرم(ص)، قرآن تحويل مي‌دهد؛ حضرت علي(علیه السلام) مي‌شود منشي حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)، مصحف فاطمه تحويل مي‌دهد. اين مصحف فاطمه همانند باطن قرآن، منبع علمي اهل‌بيت(علیهم السلام) است.

 کفالت حضرت زهرا(علیها السلام) در برابر کفالت حضرت مريم(علیها السلام) :

اگر کسي خواست ببيند چرا حضرت مريم(علیها السلام) نيمي از جهاني‌شدن است و تا حضرت عيسي(علیه السلام) ضميمه نشود، جهاني نخواهد شد؛ ولي حضرت فاطمه(علیها السلام) به تنهایي کلمه جامعه‌الهي است؛ بايد بداند کفيل حضرت مريم(علیها السلام)، حضرت زکريا بود: و کفّلها زکريا (8) يعني جعل‌الله سبحانه‌وتعالي زکريا کفيلاً للمريم؛ ولی کفيل وجود مبارک حضرت فاطمه(علیها السلام)، رسول گرامي اسلام(ص) است که اولين و آخرين، در پيشگاه رسالت آن‌حضرت خاضع‌اند.

 

(سخنراني علامه جوادي آملي در مراسم افتتاح شبستان امام خميني(ره)  حرم ملکوتي کريمه اهل‌بيت(علیها السلام) ـ 5/ 5/ 1384)

 

پی‌نوشت‌ها :

1. صافات/79            2. انبياء/68

3. صافات/109          4. صافات/120

5. فرقان/1               6. مدّثر/31

7. آل‌عمران/37         8. آال‌عمران/37

 



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : دو شنبه 10 تير 1394
زمان : 8:58
قسمتي از مناجات استاد بزرگ اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)


 

 

قسمتي از مناجات استاد بزرگ اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی(ره) در ليالي قدر:

 

 

 

« یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجاة فاوف لنا الکیل و

تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین »

(سوره مبارکه یوسف / آیه ۸۸)

. . . . .

من همیشه قبل از اینکه از خداوند طلب مغفرت کنم، میگویم

خدایا من امشب از تمام کسانی که گردنشون حقی دارم ،

 غیبت من رو کردن، مالی از من خوردن، آزاری رسوندن و ...

از همه اونها گذشتم . قلبا هم گذشتم و هیچ شکایتی ندارم.

 خدایا اگر تو امشب من رو نبخشی و از سر تمام تقصیراتم نگذری،

 من از تو بخشنده ترم و چنین چیزی غیر ممکنه !

 پس حتما تو من رو بخشیدی.

 خصوصا در لیالی قدر اینطور دعا کنید و ببینید چه حالی به شما دست میدهد.

خصوصا در حق کسانی که به شما بدی کردند؛ بیشتر دعا کنید.

 ما در روایاتمان زیاد داریم که اگر در حق اینها دعا کنید

 خداوند چندین برابر اون چیزی که خواستید رو برای خودتون مستجاب میکنه .

 

( نثار روح بلند این مرد الهي و همه علمای اسلام از اول تا آخر تاریخ صلواتی هدیه کنید به امید دعای خیرشون)

 

 

كليد درگاه آقاجانمان ، امام زمان (عج)

 

مكرر و در نهايت خشوع و خضوع ميگوئيم :


 [ یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین ]

( سوره مبارکه یوسف / آیه ۸۸)

« شرح پريشاني »

پر کن دوباره کِیْل مرا ایها العزیز
آخر کجا روم به کجا ایها العزیز

رو از من شکسته مگردان که سال‌هاست
رو کرده‌ام به سوی شما ایها العزیز

جان را گرفته‌ام به سردست و آمدم
از کوره راه‌های بلا ایها العزیز

وادی به وادی آمده‌‌ام از درت مران
وا کن دری به روی گدا ایها العزیز

چیزی که از بزرگی تو کم نمی‌شود
این کاسه را … فاوف لنا… ایها العزیز

خالی‌تر از دو چشم من این جان نیمه جان
محتاج یک نگاه تو یا ایها العزیز

ما، جان و مال باختگان را رها مکن
بگذار بگذرد شب ما ایها العزیز

دستم تهی است… راه بیابان گرفته‌ام
محتاج يك نگاه شما ایها العزیز

 

آقاجان !!! ؛ "  مثل فرزندان يعقوب ، با شرمي سنگين به خدمت مولايمان مي رسيم ، از او مي خواهيم كه از خدا بخواهد ،گناهان سنگين و متفاوت ما را ببخشد و دستمان را براي آينده بگيرد . "

  آري درست مثل فرزندان يعقوب مي گوييم :  

  « یا اَبانا اِستغفر لَنا ذنوبنا اِنّا کُنّا خاطِئین  »

پدر ! تو براي ما آمرزش بخواه كه ما  خطاكاريم  . . .

{ صلوات + عج }



:: موضوعات مرتبط: ، ،
نویسنده : محمدعلي-ياوري
تاریخ : چهار شنبه 8 تير 1394
زمان : 8:57


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.